Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

خلیج پارس

  • درایت شاه در بحرین و اقتدار ایران در خلیج فارس

    shah.jpg

    مطلبی که در ادامه می آید بخشی از نوشتاری است که 5 امرداد 1390 به مناسبت سالگرد درگذشت شاهنشاه آریامهر نگاشته شد و به کوتاهی به بررسی رویکرد محمدرضا شاه در تأمین امنیت ملی و تعامل با دیگر کشورهای جهان در راستای ایجاد شرایط مناسب برای پیشرفت جامعه ایران می پرداخت. بخشی از این نوشتار که به حل مسأله بحرین توسط شاه و تثبیت اقتدار ایران در خلیج فارس اشاره دارد، به مناسبت دهم اردیبهشت ماه و روز ملی خلیج فارس ارایه می شود.

     

    در بحرین شرایط بگونه ای بود که به هر دلیل برای چند دهه حاکمیت مستقیم ایران اعمال نمی شد و این مسأله ای نبود که دفعتا در زمان محمدرضا شاه روی داده باشد. اگر هم استفاده از نیروی نظامی می توانست به اعمال حاکمیت ایران بر بحرین بیانجامد پیش از سال 1349 چنین اتفاقی می افتاد، اما چنین امری به هیچ روی متصور نبود. در سال 1342 سفیر انگلیس در تهران به علم اعلام می کند که بریتانیا محکمترین تعهدات را نسبت به شیوخ دارد و هرگونه دخالت خارجی به خاک آنها را حمله مستقیم به بریتانیا تلقی خواهد کرد.

     

    با توجه به طرحهایی که در پی خروج نیروهای انگلیسی از خلیج فارس درباره شکلگیری کشورهای تازه تأسیس در جنوب خلیج فارس مطرح بود، شاه در مصاحبه دهلی نو می گوید: « ما نمی توانیم بپذیریم جزیره ای که توسط انگلیسی ها از کشور ما جدا شده توسط ایشان ولی به حساب ما به دیگران داده شود و بعلاوه ایران هرگز برای بدست آوردن اراضی و امتیازات ارضی علیرغم تمایلات مردم آن سامان، به زور متوسل نمی شود. اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهیم شد ... هر کاری که بتواند اراده مردم بحرین را به نحوی که نزد همه جهان به رسمیت شناخته شود نشان دهد خوب است. »

     

    رویکردی که شاه درباره بحرین در پیش گرفت درست همان رویه ای که هم در اعمال حاکمیت ایران بر کرانه خاوری اروند در پیش گرفته شد و بعدها عراق را به امضای قرارداد الجزیره واداشت و هم حقوق حقیقی ایران را در جزایر سه گانه تأمین کرد؛ در این رویکرد توان برتر نظامی، برگ برنده ایران بر سر میز دیپلماسی بود نه ابزاری برای اجرای طرحها.

     

    اما بجز طرح شاه برای حل مسأله بحرین مبنی بر مراجعه به تمایلات مردم بحرین آیا راه دیگری هم مفروض بود؟ آیا اساساً فرد یا گروهی راه حل مناسب دیگری را برای حل مسأله بحرین پیشنهاد داد؟

     

    وقتی بجز ایده ای که شاه در مصاحبه دهلی نو مطرح کردند هیچ راه دیگری برای حل مسأله بحرین مفروض نیست و در همان زمان هم هیچ مخالفتی با این ایده صورت نمی پذیرد دیگر جایی برای انتقادهای ناروای امروز نمی ماند.

     

    پیرامون مسأله بحرین، مهمترین واکنشی که در همان زمان صورت گرفته موضع حزب پان ایرانیست بوده است که برخلاف آنچه که تصور می شود، فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست نیز به روشنی ایده شاه را مناسب ترین راه حل مسأله بحرین می دانست. موضوعی که در نطق های پارلمانی محسن پزشکپور – رهبر حزب – و دکتر عاملی تهرانی – قائم مقام ایشان – صراحتاً عنوان شده و در صورت مذاکرات مجلس نیز درج گردیده است که بخشهایی از آن در ادامه می آید:

     

    « دولت برای توجیه این روش ناروای خود به مصاحبه شاه در دهلی نو استناد جسته است، در حالیکه هرگز مستنبط از سخنان شاهنشاه روشی نیست که دولت در گزارش خود بدان اشاره نموده است. هرگز چنین نیست. برای چه سخنان رهبر ملت ایران را انطور توجیه و تحریف می کنید؟ » 1

     

    « اقدامات دولت را مطلقاً با اصول مسجل حاکمیت ملی ایران نمی دانم و منطبق با اصل سیاست مستقل ملی نمی دانم و منطبق با توضیحات شاهنشاه، رهبر ملت ایران در مصاحبه دهلی نو نمی دانم. » 2

     

    « محتوای سخنان شاهنشاه آریامهر در مصاحبه دهلی نو، جز وجود تمایل طبیعی و تاریخی مردم بحرین برای زندگی هماهنگ با دیگر مردم ایران مفهومی ندارد. » 3

     

    « حزب پان ایرانیست هرگز مخالف آن نیست که مسأله تاریخی بحرین ... به نحو شایسته حل شود و نیز حزب پان ایرانیست هرگز محالف نیست که در حل مسایل مهم خارجی از امکانات سازمان ملل متحد و مقامات وابسته به آن در مسیر تأمین مصالح ملی استفاده شود و نیز اذعان و اعتقاد داریم توصیه عنوان شده از سوی شاهنشاه آریامهر در مصاحبه دهلی نو، مشروطه به آنکه از سوی مقامات مسئول اجرایی به نحو صحیح مورد تجزیه تحلیل قرار گیرد، حاوی دستورالعمل مناسب در حل مسأله بحرین می باشد. 4

     

    پس توجه استیضاح هرگز و هرگز معطوف به مسایل بالا، یعنی لزوم استفاده از امکانات سازمان ملل متحد در مشکلات بین المللی و نیز لزوم رعایت تعلیمات مندرج در مصاحبه شاهنشاه در دهلی نو نیست. » 5

     

    « در نحوه عمل و رفتار دولت در برابر این مسأله عظیم ملی مواردی مشاهده می شود که اجزای تشکیل دهنده آن در فکر و عمل به سه خصوصیت زیر تعارض دارد:

     

    1 – معارض صریح تعلیماتی است که رهبر ملت ما در مصاحبه دهلی نو ابراز فرموده اند.

    2 – معارض اصل سیاست مستقل ملی می باشد.

    3 – معارض مفاهیمی است که از حاکمیت ملی و حفظ تمامیت ارضی استنباط می شود. » 6

     

    « لازم است بار دیگر به صراحت تأکید کنم توجه استیضاح هرگز درباره لزوم یافتن راه حل برای مسأله بحرین و نیز در مورد لزوم استفاده از امکانات سازمان ملل برای حل مشکلات بین المللی نیست و نیز اعتقاد داریم حل مسأله بحرین با تمهید مقدمات صحیح از جانب دولت، با اتکا به اصل عدم ضرورت توسل به زور و اتکا بر نظرات میهن پرستانه هم میهنان بحرینی کاملاً میسر است. » 7

     

    همانگونه که در نطق های پارلمانی رهبران حزب پان ایرانیست دیده می شود، اگرچه نسبت به رویه ای که در مراجعه به نظرات مردم بحرین اعتراض شده است، اما نه با مصاحبه شاه در دهلی مخالفتی شده و نه با ایده استفاده از امکانات سازمان ملل. حتی بر هر دوی اینها پافشاری هم شده و نیز بر اصل عدم توسل به زور تأکید گردیده است.

     

    بر این پایه از سوی جامعه ایران اساساً هیچ مخالفتی با ایده شاه در حل مسأله بحرین صورت نگرفت و هیچ طرح مناسب تری هم پیشنهاد نشد و وقتی هیچ راه حل دیگری در همان زمان پیشنهاد نمی شود هرگز جایی برای انتقادات بعدی باقی نمی ماند.

     

    درباره مراجعه نماینده سازمان ملل به برخی گروههای صنفی بجای نظرات عمومی مردم بحرین علم در خاطراتش در تاریخ سه شنبه 21 امرداد 1348 می نویسد:

     

    « بعد از ظهر سفیر انگلیس مجدداً به دیدنم آمد. به اطلاع او رساندم نمی توانیم پیشنهاد غیرمنصفانه آنها را در خصوص مراجعه به آرای عمومی در بحرین بپذیریم. انگلیس پیشنهاد می کند که نمایندگان اوتانت عقاید و نظرات اهالی بحرین را فقط بر اساس بحث و گفتگو با تعدادی از گروههای صنفی به سازمان ملل متحد گزارش دهند. ما هیچگاه نمی توانیم چنین پیشنهادی را تصویب کنیم. سفیر گفت اینطور نیست. اگر نماینده اوتانت نتواند پس از تماس با این گروههای خاص نظر روشنی درباره عقیده بحرینی ها بیابد، آنوقت اوتانت آرزوی کامل خواهد داشت که با سایر اقشار جامعه بحرین تماس بگیرد. در نظر داشته باشید که ما زحمت زیادی کشیدیم تا شیخ بحرین را به پذیرفتن همین قدر راضی کردیم. او اصولاً مخالف هر چیزی بود که شباهت به مراجعه به آرای عمومی داشته باشد. پاسخ دادم گور پدر شیخ! اعلیحضرت به نحو عاقلانه ای تصمیم گرفته اند وضعیت ما را در خلیج فارس روشن سازند و برای نیل به این منظور این شهامت را داشته اند که پیشنهاد مراجعه به آرای عمومی را که منصفانه ترین راه حل مسأله بحرین است بنمایند. به همین مناسبت از اطراف و اکناف دنیا حتی در داخل ایران که مسأله بحرین حساسیت فوق العاده ای دارد مورد ستایش قرار گرفته اند، ولی اکنون انگلیس با نقشه ای مداخله می کند که ممکن است کل قضیه را بهم بزند. من به عنوان مشاور شاه، وزیر دربار و حافظ منافع سلسله پهلوی با شما صحبت می کنم و می گویم پیشنهادتان به کلی غیر قابل قبول است. »

     

    « شاه بدون چون و چرا ایستادگی مرا تصویب کرد و گفت به سفیر تکرار کن که اگر من پیشنهادش را بپذیرم مرتکب خودکشی شده ام. اگر این خودکشی در راه منافع ایران بود چندان اهمیتی به آن نمی دادم، ولی به عقیده من این طرح، خیانت به منافع ملی است؛ بدین جهت نمی توانم آنرا بپذیرم. » 7

     

    اما در ادامه روند حل مسأله بحرین مشخص بود که انگلیسی ها به هیچ وجه حاضر نیستند سراسر خلیج فارس را تحت سلطه ایران ببینند و شاه با توجه به شرایط منطقه و فشارهای سیاستهای قدرتهای جهانی در پی مناسبت ترین تدابیر برای حصول هرچه بیشتر منافع ملی بود.

     

    « اگر من آدم عوام فریبی بودم زحمت برقراری صلح در خلیج فارس را به خودم نمی دادم، بلکه برعکس مثل ناصر مرتب انگشتم را در هر لانه زنبوری فرو می کردم. کار من صحیح تر است، چون خلیج دریایی ایرانی است و ما در هر دو کرانه آن دارای حقوق قانونی هستیم. ولی چنین سیاستی ما را به کجا می کشاند؟ جنگ روانی بر علیه عربها، درگیری با ملی گرایان عرب، مخارج هنگفت و تازه غربیها هیچگاه به ما اجازه نمی دهند که به چاههای نفت جنوب خلیج فارس دسترسی پیدا کنیم. » 8

     

    آنچه که روشن است اینست که در فرآیند حل مسأله بحرین، مهمترین هدف شاه خروج نیروهای نظامی بیگانه از خلیج فارس بود؛ تا جاییکه در گفتگو با نیویورک تایمز صریحاً با طرح جایگزین شدن نیروی دریایی آمریکا بجای انگلیس به عنوان حامی بحرین مخالفت کرد. شاه در مخالفت با دخالت بیگانگان در خلیج فارس کاملاً جدی بود و اعلام کرد: « ما او را بیرون می کنیم و نمی گذاریم از در دیگر وارد خلیج فارس بشود. »

     

    پس از اقدامات سازمان ملل درباره بحرین، در شرایطی که با درایت شاه خلیج فارس از نیروهای فرا منطقه ای عاری شده بود، شاه در اندیشه پیوند هرچه بیشتر بحرین با ایران بود که نمونه قابل توجهی را در خاطرات علم می توان یافت:

     

    « جمعه 4 دی ماه 1349 – برای اولین بار در دویست سال اخیر یک شیخ بحرینی سفری رسمی به ایران کرده است. ناهار با شاه صرف کرد که بعداً به او افتخار داد و در اقامتگاه او چای صرف کرد. تا کنون سابقه نداشت که شاه دیدار یک شیخ خلیج فارس را پس بدهد. به این موضوع اشاره کردم و گفتم شاید داریم ادب و نزاکت را از حد می گذرانیم. ولی شاه پاسخ داد که مایل است شیخ یکی از اقمار ایران بشود. شیخ از بازدید شاه بسیار خوشوقت شد. »

     

    بزرگی شاه عباس بزرگ هم در اتخاذ همین سیاست های اندیشمندانه بود. آن هنگام که مرزهای ایران در ترکتازی دوجانبه ازبکان و عثمانیان دید، با واگذاری سرزمینهایی، با عثمانیان صلح کرد و با همه توان ازبکان را سرکوب نمود و سپس به درهم کوبیدن عثمانیان پرداخت.

     

    در شرایطی که ایران از توان برتر نظامی در منطقه برخوردار بود و از دیگر سو حکومتهای منطقه، از پاکستان و افغانستان گرفته تا اردن و عربستان و حتی مراکش در کرانه اقیانوس اطلس، برای ثبات و ادامه حیات خود دست به دامن شاه ایران بودند، همچنین شکل گیری دولت دلخواه در اسپانیا در گرو مساعدت شاه ایران بود، و حتی اقمار شوروی در بلوک شرق برای بهره مندی از الطاف آریامهر از هم پیشی می گرفتند، با خروج نیروهای استعمار از خلیج فارس، بحرین هم در آغوش ایران آرام می گرفت.

     

    از همه اینها گذشته، از آنجا که درباره مسأله بحرین نه لایحه ای از سوی دولت به مجلس ارایه شد و نه طرحی در مجلس تنظیم شد، هیچ قانونی از تصویب مجلس نگذشت و در پی آن به توشیح شاه هم نرسید، که بیگمان شاهی که اگر دستش را قطع می کردند سند جدایی آذربایجان را امضا نمی کرد، هرگز سند جدایی بحرین را نیز امضا نمی نمود.

     

    کارنامه محمدرضا شاه در اتخاذ رویکردهای قاطعانه اما مسالمت جویانه برای دستیابی به منافع ملی – و نه برای ژستهای قهرمانانه توخالی و هیاهوی هزینه زا – کامل روشن است.

     

    مسأله بحرین را همان کسی به بهترین شکل حل کرد که در شرایطی که رویکرد اشتباه قوام السلطنه می رفت تا آذربایجان را در آستانه تجزیه قرار دهد، با تدبیر شاهانه خود و بکارگیری ارتش، فرقه دموکرات را با گریز واداشت.

     

    مسأله بحرین را همان پادشاهی به بهترین شکل حل کرد که با وجود آنکه طبق قراردادهای پیشین، آبهای اروند رسماً و قانوناً در اختیار عراقی ها گذارده شده بود، با لغو یکجانبه قرارداد پیشین، در راستای منافع ایرانیان، قرارداد الجزایر را به حکومت عراق تحمیل کرد.

     

    در حالیکه پیش از سال 1914 طبق قراردادهای ایران و عثمان (با میانجی گری روس و انگلیس) همه آبهای اروند به عثمانی واگذار گردیده بود و سپس در سال 1937 موافقت شد که تنها آبهای متقابل آبادان و خرمشهر بالمناصفه بین ایران و عراق باشد ولی بقیه اروند تحت حاکمیت عراق باشد، کشتی ابن سینا با پرچم شیر و خورشید نشان ایران با اقتدار و بدون کوچکترین مشکلی روانه اروند شد.

     

    این اقدام نه در پی یک تصمیم آنی و احساسی بلکه در پی زمینه سازی های سیاسی و در پیش گرفتن دیپلماسی واقع بینانه و اطمینان از عدم درگیری روی داد؛ تا جاییکه حکومت عراق حتی از شکایت رسمی به سازمان ملل پرهیز کرد!

     

    خوشبختانه هر روز که از تاریخ ایران می گذرد، ارزش خدمات محمدرضا شاه و درستی تدابیر او آشکار تر می شود. شاه در مصاحبه دهلی به روشنی می گوید: « ایران هرگز برای بدست آوردن اراضی و امتیازات ارضی "علیرغم مردم آن سامان" به زور متوسل نمی شود. اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهیم شد. »

     

    درست به این مفهموم که "اگر مردم بحرین مایل به پیوستن به سرزمین مادر باشند"، ایران از بکارگیری نیروی نظامی رویگردان نخواهد بود!

     

    اما آنچه که امروز در اعتراض مردم بحرین به آل خلیفه دیده می شود هرگز در زمان خروج نیروهای انگلیس از بحرین رخ نداد که اگر چنین چیزی به وقوع می پیوست قطعاً با حمایت آریامهری روبرو می شد، همانگونه که نسبت به کردهای عراق صورت گرفت. نه آنکه به مانند جمهوری اسلامی نظاره گر گسیل نیروهای عربستانی و اماراتی برای سرکوب معترضان بحرینی باشد.

     

    به هر روی در حل مسأله بحرین، مهمترین هدف شاه که همانا بیرون راندن نیروهای نظامی بیگانه بود محقق شد و زمینه برای ارائه خدمات حکومت ایران جهت بهبود زندگی ساکنان بحرین و نیز هدفهای دورتر شاه در استحکام پیوندهای بحرین با ایران فراهم شد.

     

    قابل توجه اینکه عاری بودن خلیج فارس از نیروهای بیگانه و برقراری اقتدار ایران در این دریای ایرانی تا روی کار آمدن جمهوری اسلامی همچنان تداوم داشت و در پی ورود ناوگان دریایی آمریکا به خلیج فارس در زمان جمهوری اسلامی است که یک روز هواپیمای مسافربری مان با موشکهای آمریکایی غرق شد و امروز لنجهای غرق شده مان را نیز سربازان آمریکایی نجات می دهند و تهدید جمهوری اسلامی در بستن تنگه هرمز با عبور ناوهای آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی به مضحکه ای بدل می شود و ناوچه جماران دست به سینه تحرکات خلیج فارس را رصد می کند و در هر صورت نشانی از اقتدار ایران در خلیج فارس نیست!

     

    پی نوشت یک:

     

    1و2) نطق پارلمانی محسن پزشکپور، رهبر حزب پان ایرانیست؛ صورت مذاکرات مجلس در تاریخ 9 فروردین 1349.

    3) متن استیضاح فراکسیون پارلمانی حزب پان ایرانیست؛ صورت مذاکرات مجلس در تاریخ 9 فروردین ماه 1349.

    4-7) نطق دکتر عاملی تهرانی، قائم مقام حزب پان ایرانیست؛ صورت مذاکرات مجلس در تاریخ 9 فروردین 1349.

    8) گفتگوهای من با شاه؛ خاطرات امیر اسداله علم.

     

    پی نوشت دو

     

    از سال 84 که با پان ایرانیستها آشنا شدم همواره مخالفشان بودم. اما از اواخر سال 88 به امید ایجاد موجی در حمایت از شاهزاده به جمعشان پیوستم تا آنها را با خود همسو کنم. در مدت هموندی ام هم هرگز اثیر شعارها و مواضع اشان نبودم. از جمله درباره بحرین موضع شاه را تأیید کردم و نامه زیر را هم خطاب به دبیرکل اشان نوشتم

    Bahrein.pdf

  • همایش خلیج فارس در حزب پان ایرانیست

     

    خلیج فارس،حزب پان ایرانیست،پایگاه سیاوش

     

    همایش « روز ملی خلیج فارس » در 11 اردیبهشت ماه 1390 در محل دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست (پایگاه سیاوش) برگزار گردید که خوشبختانه با استقبال قابل توجه میهن پرستان روبرو شد.

     

    در حالیکه کباده کشان بی مایه ملی گرایی در « جبهه ملی » بلندگوی تحرکات کوری می شوند که در تقابل با اقتدار ایران در خلیج فارس می باشد، بخاطر برنامه ریزی، تدارک و برگزاری چنین مناسبتی، باید از سرور صفارپور _ دبیرکل شایسته حزب پان ایرانیست – و اندامان جوان حزب سپاسگذار بود.

     

    در همین راستا لازم می دانم فرازهایی از « منشور نیرومندی ملت بزرگ ایران » را پیرامون خلیج فارس بیاورم؛ توضیح آنکه این منشور در سال 1377 به تصویب شورایعالی رهبری حزب پان ایرانیست رسیده است:

     

    - سرنوشت مردم بحرین از سرنوشت ما جدا نیست. از مبارزات آزادگی طلب آنان دفاع می کنیم.

    - خلیج فارس، شاهرگ حیاتی ملت ایران است. با نفوذ و حضور سیاست های خارجی در این دریای همیشه ایرانی مبارزه ای بی امان داریم.

     

    در همین باره:

    گزارش + عکس همایش خلیج فارس در دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست

    متن سخنان سرور منوچهر یزدی / امنیت خلیج فارس و نقش نیروهای استعمار

    متن سخنان سرور دکتر موسوی / بحرین و حقوق بین الملل

    همایش روز ملی خلیج فارس

     

    خلیج فارس،حزب پان ایرانیست،پایگاه سیاوش

     

  • همایش روز ملی خلیج پارس

    خلیج پارس

    زمان: یکشنبه 11 اردیبهشت ماه 1390 – ساعت 18 تا 20

     

    مکان: دفتر مرکزی حزب پان ایرانیست (پایگاه سیاوش):

    تهران – سعادت آباد – بین میدان سرو و میدان بوستان – ضلع جنوبی خیابان – شماره 122 – زنگ پایین

     

    سخنرانان:

     

    سرور منوچهر یزدی (سخنگوی حزب):

    امنیت خلیج فارس و حضور اسعتمار

     

    سرور دکتر زنگنه (عضو شورایعالی رهبری حزب):

    بحرین از گذشته تا امروز

     

    سرور مهندس کیوان زارع (عضو سازمان جوانان حزب):

    موقعیت راهبری خلیج فارس

     

    سرور دکتر موسوی ( عضو سازمان جوانان حزب):

    بحرین و حقوق بین الملل

     

     

    همه میهن پرستان به حضور در همایش فراخوانده می شوند.

  • پاسخ داریوش اقبالی

    داریوش اقبالی

    پس از درخواستی که در تاریخ 29 اسفند 1389 برای واکنش به فاجعه بحرین از داریوش داشتم، روز سوم فروردین 1390 پاسخ  ایشان را دریافت کردم:

     

     

     

     

    Sassan aziz
    ba salam va sepas az mehrat
    dar in khabe bade bad
    man o to khoobe khoobim
    man o to shargh o gharbim
    shomalim o jonoobim
    natars az in siyhi
    to shabtabi mage na?
    natars az marge darya
    khode abi mage na?

    be omide didar
    be omide azadi

     

    پاسخ ایشان آنهم در گیرودار مراسم نوروز و اجراهای موسیقی تأکیدی است بر تعهد همیشگی این هنرمند به میهن و ملت.

     

    در همین باره:

    درخواست از داریوش برای واکنش به فاجعه بحرین

  • درخواست از داریوش برای واکنش به فاجعه بحرین

    داریوش اقبالی

    پاینده ایران

     

    زمین از غصه می سوزد، گل از باد زمستانی ...

     

    داریوش گرامی، صدای دردمند اما امیدوار ایران؛

     

    آگاهی داری که بیش از یکماه است که آزادگان بحرینی، در ادامه خیزشهای سالیان جدایی از سرزمین مادر – ایران – برای رهایی از چنگال استعمار انگلیس و خاندان دست نشانده آل خلیفه، بار دیگر به خروش آمده اند.

     

    مردمان عمدتاً ایرانی تبار و پارسی زبانی که خواسته ای جز زیست سرافرازانه در سرزمینی که صاحبان اصلی آن هستند ندارند.

     

    امروز، شوربختانه بر خلاف دهه های اخیر، آزادگان بحرینی تنها با سرکوب خاندان تحمیلی آل خلیفه روبرو نیستند، بلکه تانکهای عربستان و نظامیان امارات، « درّ غلتان خلیج پارس » را در خون پاک ایرانیان آن سامان غلطانده اند.

     

    در طول سالیان جدایی از سرزمین مادر – ایران – به ویژه پس از تجزیه نافرجام بحرین در سال 49، استعمار انگلیس و تازیان ایران ستیز همواره بر آن بوده اند تا بافت جمعیتی این خطه همیشه ایرانی را بر هم زنند، و اکنون پس از ناکامی از هرزکوشی های دهها ساله، تنها راه ادامه تجاوز و اشغال را در لشگرکشی و آتش گشودن بر غیرنظامیان به جان آمده دیده اند.

     

    مایه تأثر فراوان است که در این دیوخویی خانمان سوزانه، حتی بیمارستانها و مراکز امدادی نیز در امان نیستند و با بهانه های واهی مورد هجوم آتشین دولتهای بیگانه قرار می گیرند.

     

    آنچه امروز در بحرین روی می دهد براستی یادآور حمله ددمنشانه صدام به ایران اهورایی است که با پشتیبانی همه دولتهای تازی همراه بود. دولتهای عرب شورای همکاری خلیج پارس با موضع گیری رسمی و گسیل نیروی نظامی، در سرکوب آزادگان بحرینی به یاری خاندان آل خلیفه شتافته اند.

     

    در این میان هیأت حاکمه جمهوری اسلامی، با بی تدبیری همیشگی از واکنش متناسب ناتوان است. از اینرو در این فاجعه دردناک نیز – به مانند دوران دفاع مقدس، دفاع از هویت تاریخی خلیج پارس، دفاع از حق پنجاه درصدی در دریای مازندران و موارد بسیاری از این دست – بار دیگر تنها همت همپارچه ایرانیان است که می تواند کارگر افتد.  

     

    بی گمان سینه سرشار از ایران پرستی تو، که نماد هنر متعهد به میهن و ملت هستی توفانی است. بانگی که تو به اعتراض برآری – به عنوان برنده نشان صلح در فستیوال فیلم و موسیقی بحرین – قطعاً در سردی آتش خانمان سوزان و التیام درد آسیب دیدگان و داغداران و آرامش دل میهن پرستان اثرگذار خواهد بود.

     

     

    کارزار زندگی را با صدایت پیکار می کنم

    ساسان بهمن آبادی

    عضو حزب پان ایرانیست

    29 اسفند ماه 1389

     

    پی نوشت:

    این نامه از راه تارنمای رسمی ایشان و صفحه رسمی فیسبوک شان فرستاده شد.

  • با شیخ بگو که می ستانیم از او

    بحرین،شورای همکاری خلیج فارس،

     

    غم زمانه خورم یا فراق یار کشم

    به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

     

    بار دیگر خاک اهورایی ایران مورد تازش تازیان دیو سرشت قرار گرفت و ایرانی تباران آزاده بحرین با آتش تمدن سوزی خاندان غاصب آل خلیفه و حکومت اهریمنی حجاز روبرو شدند.

     

    خاندان دست نشانده آل خلیفه، در هراس از خروش رهایی صاحبان حقیقی « مروارید خلیج پارس» با چراغ سبز آمریکا، دست به دامان دولت های ایران ستیز منطقه شده و درّ غلتان بحرین را به خون پاک ایرانیان آغشته کرده است.

     

    نظامیان حجاز و امارات، بحرین را به اشغال نظامی در آورده اند تا بار دیگر قلب میهن پرستان در سراسر ایران بزرگ آکنده از خشم و کین گردد و ننگ تاریخی همه آنان که در تجزیه نافرجام بحرین در سال 49 نقش داشتند افزون شود.

     

    جای بسی تأسف است که هر روز که می گذرد، هشدارهایی که حزب پان ایرانیست در درازای مبارزات هفتاد ساله اش نسبت به دسیسه چینی های سیاست های ایران ستیز در سراسر ایران بزرگ داشته، به وقوع می پیوندد؛ از جمله در جریان تجزیه نافرجام بحرین.

     

    واکنش دلاورانه حزب پان ایرانیست در برابر این اقدام ضد ایرانی و استیضاح هویدا از سوی فراکسیون پارلمانی حزب (محسن پزشکپور، دکتر محمدرضا عاملی تهرانی، دکتر هوشنگ طالع، دکتر اسماعیل فریور) در مجلس شورای ملی باعث شد که تجزیه بحرین از نظر حقوقی و قانونی نافرجام بماند.

     

    بر این پایه، هم به دلیل مالکیت تاریخی و هم به دلیل حقوقی و قانونی و هم به دلیل پیوستگی خونی و نژادی، هر حاکمیت مستقر در ایران کنونی موظف به حمایت از فرزندان بحرینی ایران می باشد و اگر حکومتی مجاز به گسیل نیرو به این مجمع الجزایر همیشه ایرانی باشد، آن حکومت مستقر در ایران است و نه خاندان آل صعود و امیرک امارات.

     

    شوربختانه هیأت حاکمه جمهوری اسلامی که در وضعیتی گرفتار آمده که از سایه خویش هم هراسان است، بجای دفاع از هم میهنان بحرینی، خیابانهای تهران را از فوج نیروهای سرکوب انبوه می سازد.

     

    با این وجود اقدامات دبپلماتیک دولت در واکنش به این فاجعه دردناک قابل ستایش فراوان است. از جمله احضار سفیر عربستان، اعتراض به سازمان همکاری خلیج فارس و درخواست از سازمان کنفرانس اسلامی برای واکنش. همچنین سخنان اعتراضی علی لاریجانی رییس مجلس جمهوری اسلامی.

     

    افزون بر این، مراجع شیعه که در سال 49 با سکوت معنادار خود تجزیه نافرجام بحرین را همراهی کردند، اینبار در محکومیت این فاجعه ملی واکنش نشان داده اند.

     

    لازم به یادآوری است رستاخیز کنونی ایرانیان بحرین، نمونه ایست از قیامهای پیاپی آزادگان آن سامان در طول دوران سیاه جدایی از سرزمین مادر که سرانجام به طور قطع و یقین به پیوند پیروزمندانه خواهد انجامید.

     

    این اقدام تجاوزکارانه حکومت حجاز، با تظاهرات اعتراضی مردم بحرین کرانه ای (کرانه جنوبی خلیج فارس در شرق عربستان) روبرو شده است. این بخش که به همراه مجمع الجزایر بحرین رویهم واحد بحرین را تشکیل می دهد بخش نفت خیز عربستان است و مردمان شیعه آن سالهاست که در زنجیر حکومتهای بیگانه ساخته حجاز روزگار می گذرانند.

     

    بحرین نه ملک دزد و بیگانه بود / بحرین تو را خانه و کاشانه بود

    با شیخ بگو که می ستانیم از او / اینها که بگوییم نه افسانه بود