پیشتر در جریان بلوای زن-زندگی-آزادی اشاره کرده بودم که الدنگی به نام محمد بهشتی نژاد که در وین خود را با نام فرید بهشتی معرفی می کند به واسطه اکانتهای ناشناس پیامهای توهین و تهدید برایم فرستاده بودکه ضمن حواله کردن فحش خوارمادر، هم این مسأله و هم اساس آشنایی ام با او را بصورت مستند به پلیس وین گزارش دادم
پس از آن هم بطور ابلهانه ای با مراجعه ادعاهای بی پایه ای را علیه من مطرح کرده بود – از جمله آنکه من با سفارت ایران در ارتباط هستم و جاسوسی می کنم – که با صدور نامه قضایی بی پایگی ادعاهایش رسماً اعلام شد. روز انتخابات ریاست جمهوری سال 1403 مطابق انتظار کون وارونه دیگری قنبل کرد که باز هم رسوا شد و در این یادداشت شرح می دهم
پیشتر دیدگاهم را درباره انتخابات ریاست جمهوری 1403 توضیح داده بودم. همچنین اشاره کرده بودم که با توجه به ممنوع الخروجی بی ضابطه ای که در سال 90 تجربه کرده بودم و از آنجا که تا سال 93 که همچنان ایران بودم، مسأله بازداشتم در عاشورای 88 هنوز رسیدگی قضایی نشده بود، پس از آنکه توانستم گذرنامه ام را از اداره گذرنامه پس بگیرم، همچنان نسبت به امکان خروجم از کشور مطمئن نبودم. با توجه به آنکه دریافت ویزای تحصیلی از اتریش حدود یک سال طول می کشید و تا آن زمان به اندازه کافی بی خود و بی جهت عمرم هدر شده بود و از برنامه های شخصی ام عقب مانده بودم، در اقدام دوم برای سفر به اتریش درخواست روادید گردشگری کردم که معمولاً ظرف دو تا سه هفته صادر می گردد. پس از خروج قانونی از کشور و ورود قانونی به اتریش، از آنجا که قانوناً امکان تمدید روادید گردشگری و یا تبدیل آن به اقامت دانشجویی وجود ندارد، به ناچار درخواست پناهندگی سیاسی کردم
دو روز پیش از انتخابات - روبروی بخش کنسولی سفارت ایران در وین
با وجود آنکه در مدت اقامتم در اتریش تا به امروز امکان تغییر اقامتم را داشته ام، اما بخاطر تمرکز مجدانه بر روی هنر و پرهیز از اتلاف وقت برای کارهای غیرضروری اداری توجهی به این موضوع نداشتم. این شد که برای مراجعه به سفارت ایران جهت شرکت در انتخابات 1403 از اداره مهاجرت اتریش و نیز سفارت ایران پرس و جو کردم؛ اما رسماً بطور قانونی امکان شرکت در انتخابات میسر نگردید. از همین رو، با توجه به اهمیت انتخابات – به ویژه در شرایط رویارویی تمام عیار با رژیم صهیونی – و نیز بخاطر اشتیاق شخصی ام بر آن شدم تا دیدگاهم را بصورت ویدئویی در اینستاگرامم بیان کنم تا شاید دستکم مایه توجه و تهییج آشنایانم گردد. یکی دو روز پیش از انتخابات که پیگیر پرس و جو برای شرکت در انتخابات بودم یک ویدئو منتشر کردم تا تصمیمم برای شرکت در انتخابات را اعلام کرده باشم و با اشاره به شعار انتخاباتی دکتر جلیلی، گزینه مورد نظرم را هم مشخص کرده باشم. هرچند که از پیش از آن در فرسته هایی که در استوری اینستاگرام برای آشنایانم می فرستادم، گزینه ام معلوم بود
روز انتخابات - بیرون سفارت ایران در وین
با توجه به آنکه امکان قانونی برای شرکت در انتخابات فراهم نشد، روز انتخابات دوباره به محل سفارت ایران مراجعه کردم تا با اعلام دوباره دیدگاهم در انتخاب دکتر جلیلی، جدیتم را نسبت به موضوع روشن سازم. یک گله پراکنده ای از اراذل هم کمی آنسوتر بودند که بی جهت یکی از بزمجه ها جسارت به اهانت کرد که درجا فحش خوارمادر را به جمیع جمع حرامی اشان نثار کردم و متقابلاً با گوشی فیلم گرفتم. آنقدر کش تنبان خوارمادرشان را کشیدم که خفقان گرفتند و من هم برای برگشتن روانه شدم
سپوختن خوارمادر حرامیان و فیلمبرداری از ماجرا
سرکوچه همان کوچه سفارت دو قنبل پیرمرد دامن پوش خواستند همان غلط را تکرار کنند که طبیعتاً به باد ناسزاهای سزاوارانه گرفتم اشان که ناگاه صدای آشنایی شنیدم که پشت سر هم تکرار می کرد: «فیلم بگیر! فیلم بگیر!» صدا از پوزه محمد بهشتی نژاد مادر به مزد بود! به سرعت برگشتم و دوربین گوشی ام را بر ریخت تخمی اش گرفتم که رنگ به رنگ شد و پس از حضور پلیس که همان نزدیکی بود، محل را ترک کردم
فرید بهشتی و دو همجنس دهنده دیگر
این جانور – محمد بهشتی نژاد (فرید بهشتی) چند روز بعد ویدئوی دشنامهایی که جلوی سفارت به گله حرامیان اولی حواله کرده بودم را به انضمام چند سطر پرت و پلا در اینستاگرام خودش منتشر کرد. در نتیجه همان گروه اول نیز با این مادرقحبه در تماس بوده اند
ویدئویی که فرید بهشتی از بخش اول ماجرا در اینستاگرام پست کرد
جالب اینکه با پرت و پلاهایی که در توضیح ویدئوی من آورده است عملاً پذیرفته که فرستادن استوری اینستاگرام من در مخالفت با بلوای زن،زندگی،آزادی برای دیگران و پیامهای توهین آمیز مربوطه، کار همین مادرقحبه بوده است. با توجه به اینکه هم حساب اینستاگرام من عمومی است و هم خود این الدنگ – محمد بهشتی نژاد (فرید بهشتی) – حساب من را دنبال می کند، هر دو مورد اهانتهای روز انتخابات زیر کون همین الدنگ بوده است. به هر روی این موضوع را هم به همراه ویدئوهای مربوطه بطور مستند به پلیس گزارش دادم
ابله، کنایه ای که به علی کریمی و خانه اش زده بودم را به حساب خود من گذاشته است! خنده دار اینجاست که من جاسوس هستم، اما این مادرقحبه استوری های من را بایگانی می کند. با توجه به جنجال علی کریمی در جریان بلوای زن-زندگی-آزادی ویلایی که در لواسان داشت پلمپ شد. خودش هم ژست قهرمانانه گرفت که اهمیتی ندارد. اما بعد کاشف به عمل آمد که پیش از خروج از کشور ویلایش را واگذار کرده بوده است
من هم با اشاره به این مسأله کنایه زده بودم که تا پیش از آن برای اصلاحچیان انگشت جوهری می کرد و بعد که به سلامت خارج شد جوانان هیجان زده را به کشتن می دهد. فرید بهشتی ابله این خانه را به پای من گذاشته است
استوری های اینستاگرام من که این الدنگ از پیش ذخیره کرده و به همراه این پست در اینستاگرام پست کرده است
دو عکس بالا مربوط به گفتگوی من با یکی از آشنایان مشترک است که در همان نوبت اولی که در جریان بلوای زن-زندگی-آزادی مزاحمت اینجاد کرد صورت گرفت. از این پیامهای عکس گرفتم و همان موقع برای خود الدنگش فرستادم و هشدار دادم که در صورت تکرار مزاحمت با خانواده ات در ایران برخورد می کنیم. حال این عکسها را به انضمام همین پستی که در اینستاگرام فرستاده بود منتشر کرده است ، اما نام اصلی و حقیقی خودش «محمد بهشتی نژاد« را پوشانده تا ناشناس بماند. مشخص است که این حرامی از موضوعی در اینباره نگران است تا مبادا بطور رسمی و حقیقی معرفی شود
به هر روی این الدنگ در آستانه شصت سالگی است و همانگونه که تا به امروز بی هیچ فایده ای روزگار گذرانده است، چندی دیگر هم بی هیچ اهمیتی مثل آشغال جان خواهند کند. اکنون هم که این یادداشت را تنظیم می کنم تا مستند ثبت شود و دردسرها و مزاحمت های محتمل آینده را محدود سازد، در جریان یورش اسراییل به میهن گرامی امان به کون لیسی اسراییل سرگرم است. کون لق کثیفش