Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

نژادگان پس از شش سال

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

که این سابقه پیشین تا روز پسین باشد

 

در آذر ماه سال 83، در آستانه روز گریز اهریمن و فرار فرقه پوشالی دموکرات تارنگار نژادگان بر پا شد؛ با نگرشی که محدود به مرزهای شیر خفته کنونی نمی شد و سراسر سرزمین های ایرانی نشین را در بر می گرفت.

 

در این سالها آنچه برای ادامه کار مایه دلگرمی بود، واکنش مثبت دوستان و توجه میهن پرستان بود. از جمله ابراز لطف پژوهشگر برجسته، آقای منوچهر آریان:

 

 

درود فراوان بر شما
تارنامه بسیار خوب شما را دیدم    کار بسیار خوبی را آغاز نموده اید و خسته نباشید 

امید وارم که این راه را ادامه دهید و پژوهشگری کارآمد در این راه   شوید  .

پیروز شاد و سربلند باشید.

آرین

 

و همچنین تارنمای میهنی آزادگان:

 

... شما را از پیشگامان این راه می دانیم ...

azadgan.jpg

 

از جمله محورهایی که آن ماهها مورد تاکید قرار گرفت مساله خودمختاری کردستان عراق بود و پرداختن به هویت غیر عربی عراق.

 

در آن برهه هنوز با جریان سازی اصلاح طلبان، ذهن ها بیشتر درگیر شعارهای گل یاسی بود تا دغدغه امنیت ملی و گرایش های گریز از مرکز تا اینکه سیاست های سید عبا شکلاتی خوزستان را به آتش بحران کشانید و نوشتارهای نژادگان تا آنجا پیش رفت که موجبات واکنش مستقیم خلق عرب را در پی داشت.  

 

از دیگر محورهایی که همواره در نژادگان پیگیری می شد، سیاست های منفعلانه و بی تدبیرانه دولت اصلاحات چه در امنیت داخلی و چه در دیپلماسی خارجی بود. سیاست تنش زدایی که بیشتر روسپی گری بین المللی را می مانست آنهم بدون دریافت حق الفحشا.

 

مساله دریای مازندران هم موضوعی بود که پیوسته در « نژادگان» با جدیت دنبال می شد. سال 82 که با دکتر الهه کولایی – نماینده اصلاح طلب مجلس ششم و عضو کمیسیون امنیت ملی – در دفتر حزب مشارکت گفتگو می کردم، گفت: « الان دعوا سر لحاف ملاست.» و صریحا مشخص کرد که اولویت دولت و مجلس اصلاحات جنگ باندی و جناحی است تا امنیت ملی و یکچارچگی سرزمینی.

 

جریانهای دانشجویی هم که متاثر از رسانه های زنجیره ای اصلاحاتی هنوز از اهمیت مساله رژیم حقوقی دریای مازندران غافل بودند و این آگاهی که امروزه در میان همه توده های جامعه پدید آمده، حاصل خون دل میهن پرستانی است که یکپارچگی سرزمینی را بر هر دولت و هر حکومتی ارجح می دانند.

 

پیگیری موضوع دریای مازندران در مجلس هفتم هم چندان امیدوار کننده نبود و آقای رشید جلالی، فرمانده مستعفی سپاه و نماینده گیلانی تبار حوزه انتخابیه کرج و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم در شرایطی با سخاوتمندی سهم ایران را 11% می دانست که حتی نام کشورهای کرانه ای دریای مازندران را من برایش اصلاح می کردم.

 

حتی شبی که قرار بود ولادیمیر پوتین به تهران بیاید با پارچه نوشته ای « کوتاهی از حق پنجاه درصدی دریای مازندران خیانت به خون شهیدان و تمامیت ارضی ایران» به نهاد ریاست جمهوری در میدان پاستور رفتم. مجال گفتگویی هم با بی بی سی پدید آمد.

 

نژادگان جایی بود برای بازتاب همه کوشش های پان ایرانیستی و تحلیل های نقادانه که در دور اول سفر استانی ام به اوین(دی ماه 88) نزدیکانم برای کاستن از مشکلات احتمالی، بایگانی چند ساله آنرا از میان بردند.

 

در کنار این دست گزارشها، پرداختن به ایرانی تباران سرزمین های جدا شده نیز از محورهای همیشگی نژادگان بود. از جمله مساله اوستیا دو سال پیش از بحرانی شدن مورد کنکاش قرار گرفت.

  

به هر روی دوره تازه نژادگان را آغاز کرده ام و بر آن هستم تا در لابه لای موضوعات سیاسی، گهگاه گریزی هم به وادی هنر نقاشی بزنم.   

The comments are closed.