Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

عبای شکلاتی و کاپشن احمدی نژادی

این نوشتار برای 16 آذر 85 پس از آتش زدن عکس احمدی نژاد در دانشگاه امیرکبیر نوشته شده بود و از جمله معدود نوشتارهایی است که از بایگانی شش ساله نژادگان پیش از بازداشت در دی ماه 1388 و از میان رفتن نوشته هایم باقی مانده است.

 

 

« هو! چه خبره؟ میدم از سالن بندازنتون بیرون!» / بیاناتی از سید محمد خاتمی که در 16 آذر 83 در دانشکده فنی دانشگاه تهران نازل آمد و شرح نزولش در زمان مقتضی به اطلاع عموم رسید.

 

نتایج انتخابات سال گذشته از همان آغاز نشیمنگاه بسیاری را داغدار نمود. با شکل گیری دولت نهم و اقدامات ویژه این یکساله شواهد و قراین نشان می دهد که گویا این داغ شوزناکتر گردیده، تا جایی که واکنش به این درد از حالت « غیر منطقی طبیعی » اولیه به حالت « غیر منطقی غیر طبیعی » دگرگشت کرده است.

 

نمونه آن در سخنرانی دکتر احمدی نژاد به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه امیرکبیر از سوی شماری از پادوها و کارچاق کن های این داغدیدگان دیده شد.

 

به هر روی در سرزمینی که پویایی سیاسی دانشجویان در انحصار جامعه های اسلامی و انجمنهای باز هم اسلامی بازداشت شده – رییس جمهوری که برگزیده میلیونها ایرانی است، از آنجا که عبای شکلاتی بر دوش ندارد – ناچار است بدمستی بی سابقه گروهی را تحمل کند.

 

از پرتاب ترقه و لنگ کفش و آتش زدن عکس که بگذریم، شیوه برخورد دکتر احمدی نژاد با این اهانت ها شمه ای بود از تفاوتهای یک رییس جمهوری دانشگاهی و یک رییس جمهور عبا شکلاتی که در کنج حوزه به تلمذ خارج فقه و اصول زانو زده است.

 

آنچه که روی داد به راستی منحصر به فرد بود، چرا که برخلاف 16 آذرهای چند سال اخیر، در مراسم امسال به هیچ روی دیکتاتوری اکثریت حاکم نبود و حتی هوچی گران و اوباش با شمارش معکوس به رییس جمهور اعلان جنگ تن به تن می کردند.

 

اقدام به آتش زدن عکس احمدی نژاد – به عنوان رییس جمهور ایران – در هر نقطه از جهان هر ایرانی ضد رژیم را نیز برافروخته می کرد، اما احمدی نژاد با آن مدارا کرد تا یادآوری شود که انقلاب فرهنگی را در طلیعه انقلاب چه کسانی برپا کردند و 18 تیر در کدام دوران روی داد.

 

ناگفته نماند که از داغدیدگان انتخابات سال پیش انتظاری بیش از این نمی رفت، چرا که رسم مألوف آنان هماره چنین بوده که یا به عبای سید محمد خاتمی پناه برند و یا در عبای سیخ مهدی کروبی درغلطند و آنگاه که شمارش آراء چون مشت محکمی بر گونه هر دو آنها فرود آمد، تحت الحمایگی عبای رفسنجانی را اختیار کنند.

 

از اینرو با روی کار آمدن یک رییس جمهور غیر روحانی، ترک عادت روحانی خواهی شان به چنین عارضه و افراطی منجر گردیده است.

The comments are closed.