Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

در گفتگو با پندار

sarvarpendar.jpg

پس از آنکه نوشته هایم در « نژادگان» با اقبال روبرو شد، اوایل سال 84 از سوی سرور قدرت اله جعفری ( قائم مقام وقت و همچنین قائم مقام کنونی دبیرکل حزب پان ایرانیست ) به شرکت در نشست تماس حزب پان ایرانیست دعوت شدم و با راهنمایی ایشان، در همان نشست نخست پس از پایان جلسه، با سرور محسن پزشکپور گفتگو کردم.

 

پس از آن، مدتی جوانب را برای پیوستن به حزب پان ایرانیست می سنجیدم و در این مدت بارها به صورت خصوصی با ایشان به گفتگو نشستم.

 

از منظم بودنم خیلی خوششان می آمد و می گفتند: « شما خیلی منظم هستید؛ در این سالها هم میهنان زیادی را دیده ام. شما از هم میهنان منظم هستید. »

 

برخی موارد بود که توضیحات ایشان برایم توجیه پذیر نبود و من در چندین نشست موضوع را دنبال می کردم؛ سرانجام گفتند: « شما چند سال دارید؟» گفتم: « 24 سال. »

 

با لبخند ادامه دادند: « من هم که هم سن شما بودم چنین می اندیشیدم؛ شاید کمی کم سن تر از شما. »

 

گفتم: من برای پیوستن به حزب مشکلی ندارم و تنها در برخی زمینه ها حساسیت هایی دارم که این گرایش ها همراه من خواهد بود.

 

گفتند: « بپیوندید سرور، بپیوندید. » « در طول نهضت خواهید دید که مسایل گوناگونی برای مبارزه پیش می آید که بسیار مهم خواهد بود. »

 

گفتارشان را من ادامه دادم: « و افتخار آمیز. » از این حرف من خیلی شادمان شدند و با چهره ای کاملا گلگون و خوشحال پرسیدند: « براستی؟ براستی اینچنین است؟ »

- حتماً.

The comments are closed.