Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

دومینوی شکست

به بهانه سالروز آزادسازی خرمشهر نگاهی به دخالت نظامی ایران در سوریه می کنم! ایران از جنگ هشت ساله چه درسی گرفته است؟ اشتیاق به ادامه جنگ پس از آزادسازی خرمشهر و تبدیل دفاع مقدس به هجوم مقدس چه نتایجی داشت؟ حاصل این تجربه ها چه دستاوردی را در سوریه به ارمغان خواهد آورد؟ آنچه که به عنوان هوش ایرانی آنقدر تبلیغ شده که امر بر خیلی ها مشتبه گردیده بجز جنگ چه راهکاری برای حل مسایل پیش روی ایران داشته و دارد


پس از بیش از یک دهه جنجال هسته ای که سرانجام به شکستی قطعی و تسلیم بی برو برگرد زیر نام با مزه «برجام» انجامید، ایران درگیر یک شکست جبران ناپذیر دیگر است. وقتی کشوری سرنوشت خود را به یک حکومت پا در هوا در سوریه گره میزند، در دستاورد فرجامینش نمی توان گمانمند بود

 

وضعیت دو سوی کارزار  بیش از همه پنج سال گذشته آشکار است؛ هرچند از آغاز هم آشکار بود. هم از نظر نیروها، هم از نظر پشتیبانی مالی، هم از نظر پشتیبانی های فرا منطقه ای از آغاز میشد گمانه زنی قابل قبولی درباره ماجرا داشت؛ در نتیجه در صورت درگیر شدن در چنین جنگی، چاره ای نمی ماند مگر بکارگیری روشهای دهه شصتی در گسیل کودک - سربازها به جبهه و این خود پله نخست پذیرش شکست است

 

در این جبهه هم از قضا درست همان عواملی به توجیه سیاست خارجی ماجراجویانه جمهوری اسلامی کمر همت بسته اند که تا چندی پیش در بوق هسته ای حکومت می دمیدند. درست همان هم میهنان غیور آریایی اسلامی مان

 

درست همان هایی که با دستاویزهای شبه ناسیونالیستی دوشادوش جمهوری اسلامی ایران را به تسلیم هسته ای کشاندند، امروز هم پا به پای حکومت برای تحمیل شکست جبران ناپذیر دیگری بر ایران عرق میریزند

 

این هم از ثمرات ناسیونالیسم آریایی اسلامی است که جلوه های درخشانش در پس گرفتن قهرمانانه جنازه غضنفر رکن آبادی و مویه بر پیکر بی سر شیخ نمر و نوحه بر تصاویر اسیران دست بسته ایرانی در بازار شام متجلی می شود

 
براستی چه جامعه درمانده ای که سرنوشتش بند یک حکومت پا در هواست که از قضا در کتابهای درسی نام جعلی برای خلیج فارس درج می کند

همان هم میهنان غیوری که در داستان هسته ای باعث شدند دست چند نسل از ایرانیان در بتن بماند امروز بسویی می کوشند تا خاک سوریه را بر سر چند نسل از ایرانیان کنند

 

جالب اینکه در یک رویکرد قابل انتظار، غیورمردانی که بر طبل جنگ در سوریه می کوبند و آن را ضروری تبلیغ می کنند با وجود آنکه در باغ شهادت باز است اما هیچ اقدامی برای گسیل شدن به جبهه جنگ نمی کنند! و همه درد میهن پرستی دروغین شان در کلیک کردن برای کودک - سربازهای نگون بخت افغانستانی خلاصه می شود که می دانیم در چه شرایط اقتصادی تبلیغاتی به چنین سرنوشتی دچار می شوند

 

برخلاف داستان هسته ای که دوستان غیور آریایی اسلامی بخاطر بیسوادی نقشی جز بوقچی نمی توانستند داشته باشند، در جنگ سوریه صرف حضور فیزیکی شان مغتنم است؛ اما دریغ و شرم که عرق آریایی اسلامی تنها تا پای کیبورد یاری می کند و بس

یادآور شعارهای تبلیغاتی غیورمردانی که زمان خطر حمله نظامی بواسطه جاه طلبی هسته ای از پشت کیبورد برای همراهی با جمهوری اسلامی در صورت حمله خارجی اعلام آمادگی میکردند، حال آنکه یا جوانانی بودند که از انجام خدمت نظام وظیفه عمومی حتی در زمان صلح سر باز زده بودند و یا کسانی بودند که در زمان جنگ هم از صدها کیلومتر دورتر از جبهه چنین شعارهایی می دادند   

 

افسوس که جامعه ایران با وجود لمس همه پیامدهای پافشاری بر طولانی کردن جنگ هشت ساله، درسی از آن نگرفته است و چنین جامعه ای به ناچار ناگزیر است آزموده را بار دیگر نیز بیازماید

 

 درد وقتی گریبان فرد را میگیرد که شوربختانه پیشاپیش سرنوشت ماجرا را حدس میزند! همانگونه که سرنوشت پرونده هسته ای هم بیرون از گمانه ها نبود

 

یاد سالهای کشنده 90 92 می افتم که در اندوه و هراس توأمان، فرو ریختن آوار هسته ای بر سر جامعه ایران را به نظاره نشسته بودم و در بیهودگی تأسفباری برای گریز از آنچه که قطعن رقم میخورد تقلا میکردم؛ چقدر در گوش سنگین برخی ها فرو می خواندم که نگذاریم فرو ریختن حکومت با فرو ریختن ایران گره بخورد! اما این سخن ها کی رود در گوش خر

 

خلاصه اینکه با امضای شکست هسته ای، ایران وارد یک دومینوی شکست شده است که شوربختانه تنها محدود به موضوع هسته ای نمی تواند بماند! و هراس بزرگتر آنجاست که موضوع با شکست در سوریه نیز پایان نیابد؛ که شخصن دور می بینم که چنین شود و دومینوی شکست در سوریه متوقف شود

 

حال جامعه درمانده ما هم که اصلن از توان طراحی راهکار برای از سر گذراندن بحران هایش برخوردار نیست، همانگونه که در داستان هسته ای آنقدر هزینه داد تا سرانجام بیگانگان راهکاری را طراحی و اعمال کردند که بیگمان همسو با منافع خودشان بود، در مورد سوریه هم می خواهد آنقدر بجنگد تا باز مگر بیگانگان راهکاری بیابند که باز بیگمان در چنان راهکاری هرچند از گسترده تر شدن فاجعه جلوگیری خواهد شد، اما آنکه زیان خواهد دید طرفی است که در درماندگی مزمن، سرنوشتش را به دیگران سپرده است

 

آنگونه که جمهوری اسلامی سرنوشت ایران را به سوریه گره زده است، آشکار است که درصورت پا پس کشیدن از سوریه به ناگزیر موارد دیگری نیز واگذار خواهد شد، اما اینکه چطور سرنوشت ایران از سرنوشت جنگ در سوریه جدا شود مسأله ایست که هوش ایرانی برخلاف آنچه که تبلیغ شده و باور کرده ایم از حل کردنش ناتوان است

 

اینجاست که مطلقاً احساس خوشبختی میکنم که دستکم جامعه ای که به ژرفای دره می تازد سرنوشت مرا رقم نمی زند؛ براستی که اندوه نتایج هسته ای وقتی با گمانه زنی درباره شکست های پیش روی ایران همراه میشد و از دیگر سو به فجایع اخلاقی رایج در روزمره جامعه ایران می آمیخت از حد تحمل من بیرون بود و بیگمان در آن اندوه میمردم

 

ساسان بهمن آبادی

سوم خرداد ماه 2575 - وین

The comments are closed.