Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

چنین است رسم سرای جفا

این متن را نه به عنوان نقد، بلکه به عنوان یک سپاسگزاری شخصی در فرصتی که مغتنم میدانم می نویسم. آقای مایلی کهن سپاس

 



بسيار قصه ها که به پايان رسيد و باز
غمگين کلاغ پير ره آشيان نجست


به گمانم فرصت مناسبی هست تا سپاسگزاری کنم از محمد مایلی کهن، که سالهای نوجوانی ام را از هیجان بی پایان تب و تاب فوتبال سرشار کرد. از هر نظر چنان تحولی در فوتبال ایران ایجاد کرد که نه پیش و نه پس از او هرگز رخ نداد و جدا از نتایج ماندگار و گاه خیره کننده، فوتبال زیبایی ارائه میداد که تماشایش سراسر لذت و سرخوشی بود


نه امکانات امروز وجود داشت و نه حمایت های کنونی و نه راهیابی به جام جهانی چنین آسان، با این حال باخت به آرژانتین و اسپانیا حماسه نبود. اگر در یک نمایش شرم آور جلوی نیجریه مساوی میگرفت و یا جلوی مراکش نود دقیقه گرگم به هوا بازی میکرد بیدرنگ از کار بر کنار میشد و به عنوان سردار فاتح به جامعه قالب نمیشد

اگر همین نتایج معمولی امروز را میگرفت، همین کج و کوله های رسانه ای که در وصف وضعیت مضحک کنونی حماسه می سرایند، او را به صلابه میکشیدند؛ اگرچه برای چنین نتایج معمولی هرگز دستمزد غیرمعمولی دریافت نمیکرد

همین کج و کوله های رسانه ای که کرور کرور پول بی زبان را بر سر فیگو و اتواو و پویول شاباش میریزند، مشتاق اند تا برای نتایجی هزینه های هنگفت صرف شود که امثال مربی مراکش هم بدون آن دستمزدهای کلان و بدون چنان رزومه ای به سادگی بدست می آورد

 

امروز با هزینه های هنگفت، به ضرب سرود و کلیپ و رجز خوانی های منسوخ، حماسه هایی زورچپان میشود از جنس یک هیچ باختن به آرژانتین؛ آرژانتینی که در دور پیش همه بازی هایش را با اختلاف فقط یک گل برد. حماسه باخت یک هیچ به اسپانیا، که حتی مراکش به عنوان تیم سید چهار هم تا لحظه آخر شکستش داده بود. آنهم در شرایطی که هیچ امیدی به صعود نداشت اما در مقابل نتیجه بازی برای اسپانیا بسیار حساس و حیاتی بود

 

ایرانیان موظف هستند که به چنین حماسه های قلابی ببالند و سرخوردگی هایشان را مرهم نهند. حماسه هایی از نوع مهار یک پنالتی که ایسلند هم در اولین حضورش در جام جهانی بدون هیچ تلقی حماسی موفق به انجامش شد. این وظیفه ایست که رسانه های کج و کوله حکومتی به آنها تکلیف میکنند. رسانه هایی که خود موظف هستند تا هرگز کلامی از منتقدان متخصص منتشر نکنند

 

فرق ایران - پرتغال این دوره با ایران - پرتغال جام جهانی 2006 همان یک پنالتی بود که رونالدو این بار بر خلاف بار پیش گل نکرد؛ همین

 

 به هر روی چیز عجیبی نیست! آخر داستان در آن سرزمین افیونی همیشه همین است: هر چقدر با ناملایمات بسازی تا خدمتی بکنی، عاقبت بدهکارکسی هستی که تا جا داشته جیب خود را انباشته کرده و با بی قیدی، آشکارا و روی آنتن زنده و سراسری به علی کریمی میگوید بزدل. آخرسر هم هرگز نخواهی فهمید که دیگر چه می بایست میکردی تا قهرمانشان باشی؟

 

این حماسه های قلابی مبارکشان باشد؛ اگر کسی چون مایلی کهن همین نتایج رو میگرفت بیگمان با تیغ بیرحم انتقادات روبرو میشد و پیش از برگشتن به کشور از کار برکنار میشد

 

اینها را نه برای نقد، که به عنوان یک سپاسگزاری شخصی نوشتم. این خدمات را اگر در هر جامعه دیگری میکردی، هم از امکان و احترام درخوری برخوردار بودی و هم همین ایرانیان ستایشت میکردند. آقای مایلی کهن سپاس

 

از حسرتهای فوتبالی ام اینست که کاش مایلی کهن با این گرمکن تیم ملی ایران را در جام جهانی 98 فرانسه هدایت میکرد. هم توان آن را داشت که با کامیابی برابر ژاپن و یا نهایتاً استرالیا ایران را رهسپار جام جهانی کند و هم درایت آن را داشت که دستکم همان نتایج را در مرحله گروهی بدست آورد

 

ساسان بهمن آبادی

وین - شامگاه 5 دی ماه 1397

 

برافزوده

پس از یادداشت کره جنوبی آلمان مدعی - قهرمان دوره پیش - را شکست داد و به کلی از جام حذف کرد! ژاپن هم با موفقیت از مرحله گروهی به دور بعدی صعود کرد. در حالیکه هر دوی این تیمها جزو سید چهارم جام جهانی بودند و ایران جزو سید سه و طبیعتاً از آوانتاژ بهتری برخوردار بود. با این حال از این موفقیت های جزیی هرگز تلقی حماسی آبدوغ خیاری نکردند

The comments are closed.