Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

حالت روزگار می بینم

جنگ باطل سوریه همانگونه که تا به امروز به هیچ روی قابل توجیه نبوده است، با زبانه کشیدن قریب الوقوع اش  تا هر سرزمین دیگر، همچنان باطل و ناموجه است و گسترده تر کردن جبهه جنگ بدست ماله کشان حقیر قاسم سلیمانی مایه اعتبار آن نخواهد بود؛  اما آنچه که در فرجام بر سر  دست اندرکاران زبونش می آید به تمامی مایه نشاط خواهد بود و به تماشایش لحظه شماری میکنم

 

 

غُلِبَتِ الرُّومُ (2) فِي أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ (3) فِي بِضْعِ سِنِينَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ

 

از سال 90 که تحریم بانک مرکزی و در پی آن تحریم نفتی اروپا و آمریکا بر ایران اعمال شد، در قطعیت سقوط جمهوری اسلامی تردید نداشتم، اما ترس بزرگم این بود که در صورت بی عملی مردم در اقدام به سرنگونی، این رژیم نابودی خود را به نابودی جامعه گره خواهد زد و همه را با خود به پرتگاه خواهد برد. از همین رو در آن مقطع هرگونه تلاشی که از عهده ام بر می آمد به خرج دادم که شرح آنرا پیشتر در «گزارش به جمهور» آورده ام

 

البته آن زمان، با وجود پشتیبانی جمهوری اسلامی از رژیم ننگین بشار اسد و تأیید گوسفندوار توله آریایی اسلامی ها، هنوز ایران مستقیمن وارد جنگ سوریه نشده بود و من نگران کننده ترین خطر را، خطر حمله نظامی به ایران بر سر لجبازی کودکانه هسته ای می پنداشتم

 

با امضای برجام همچنان، مطمئن بودم که رژیم باز هم جان سالم به در نخواهد برد و کمری که زیر بار تحریم شکسته، باید با موج نارضایتی های داخلی هماورد کند. اما همچنان رژیم نابودی خود را به نابودی جامعه گره خواهد زد؛ و البته جامعه ای که به واسطه تحریمها به برشکستگی رسیده بود چیز چندانی هم برای نابودی نداشت، که امروز به روشنی می بینیم. اما امروز پای ایران در جنگ سوریه گیر است و میرود تا شام نابودی، سراسر ایران را با آتشبازی گسترده ای چراغان کند

 

دو سال پیش وقتی یادداشت «دومینوی شکست» را می نوشتم، برداشتم این بود که جنگ سوریه به تغییرات گسترده در مرزهای سیاسی کشورهای خاورمیانه خواهد انجامید. وضعیتی که می دیدم چنان بود که از دید من بازنده نهایی جنگ نمی توانست حتی قلمرو سیاسی خود را حفظ کند. امروز نسبت به این موضوع مطمئن تر هستم. هم نسبت به طرف بازنده که بیگمان ایران خواهد بود و هم نسبت به سرنوشتش که بیگمان نابودی سزاوارانه است؛ اما می بینم موضوع از این فراتر رفته است

 

جدا از فعل و انفعالات ایران و خاورمیانه که سالها با آن آشنا بوده ام و با دقت قابل قبولی توانایی تحلیلش را داشته ام، امروز کش و قوسهای مرموزی را در سطح جهانی حس میکنم که قادر به درک آن نیستم و از جزییاتش بی خبرم، اما کلیات آنرا به خوبی میفهمم

 

گمان میکنم توافقاتی که پس از جنگ جهانی دوم قدرتهای پیروز برای اداره و بهره برداری از جهان میان خود وضع کرده بودند دیگر میان خودشان کارایی ندارد! برایم شگفت آور است که فاتحان و مالکان جهان که انسانهایی بازرگان و سودجو هستند و هر پدیده ای را از دریچه سود و زیان اقتصادی می نگرند و بر سر هر موضوعی میتوانند با یکدیگر سر میز چانه زنی بنشینند و سرانجام به توافق برسند، چرا و چگونه و بر سر چه موضوعی کارشان گره خورده و به هر قیمتی که شده حاضر نیستند پا پس بکشند؟

 

شگفت آورتر اینکه این اتفاق در سوریه روی میدهد! و برایم پرسشی است بی پاسخ که مگر سوریه چه دارد که حاضرند کار را به بزرگترین جنگ بکشانند؟

 

اگرچه انگیزه این ماجرا را نمیدانم، اما رخدادش را ناگزیر و قطعی می پندارم

 

و از سوی دیگر با بحران تحلیلی دیگری هم روبرو هستم! اینکه از اواخر تابستان 96 همه تحولات خاورمیانه را درست مطابق با روایت های خاورمیانه ای درباره ظهور و آخرالزمان می یابم، تا جایی که در عین شگفتی، در میان هم اندیشان سیاسی ام پرس و جو میکردم که آیا کسی اساسن به باورهای آخرالزمانی دارد؟ و در چنین صورتی آیا او هم برداشت آخرالزمانی از روند تحولات دارد؟

 

به هر روی در جنگ جنایتکارانه ای تا به امروز در جریان بوده، شرافت انسانی مانع از تأیید  و همدلی میشده است. برخلاف توله آریایی اسلامی ها، هیچ انسان آزاده ای نمی تواند با جنایت های جاری در سوریه همراهی کند

 

بی حدی دنائت طبع و پستی فطرت این مادر به مزدها اینجاست که با وجود آنکه به طمع پاره استخوانی از جانب جمهوری اسلامی این جنگ جنایتکارانه را تبلیغ و توجیه میکنند، اما از فرط بزدلی و زبونی در آن مشارکت نمی جویند؛ که البته تاوان این مادر به مزدی را به تمامی خواهند داد و سرانجام جشن به جحله رفتن خوار مادرشان را به دست خویش آذین خواهند بست

 

باری، چیزی به گسترده تر شدن این جنگ باطل و زبانه کشیدنش به جغرافیایی پهناورتر نمانده است. جنگی که از آن توله آریایی اسلامی حقیر گرفته که برای قاسم سلیمانی ماله کشی میکند، تا حکومتها و ابرقدرتهای جهانی که در آن مشارکت دارند، هر یک در آن منفعی می جویند؛ اما منافع آزادگان را با جنایت نسبتی نیست

 

از اینرو همانگونه که تا امروز هیچ توجیه انسانی برای همسویی با جنگ سوریه نبوده است، گسترده تر شدن زبانه های جنگ به هرکجا باز هم تغییری در اساس موضوع ایجاد نخواهد کرد؛ اما آنچه که بر سر عاملان و سیاهی لشگران ماجرا خواهد آمد بیگمان مایه نشاط خواهد بود

 

وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ

The comments are closed.