شعبه ی 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباس، سرور دکتر علی موسوی را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام» به شش سال و نیم حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم کرد. این رای خارج از عرف حقوقی و قضایی، به ایشان ابلاغ نگردید و تنها بصورت حضوری به رویت ایشان رسید.
از اعیان باشتین، کسی خود را بر دار کرده بود. گزمه ها، گبری را به اسب بسته بودند و می کشیدند و برای محاکمه به میدان شهر می بردند.
مردم در میدان به تماشا ازدحام کرده بودند و چشمی بر جلاد داشتند و چشمی بر گبر. اما هرچه می جستند از قاضی خبری نبود.
ایلچی مخصوص خان باشتین ردایی را به دست گرفت و خطاب به مردم فریاد زد: « عامیان! بسیاری از شما قضاوت می دانید. این ردا را به تن کنید که قاضی خواهید شد. کسی ردای قاضی القضات را بپوشد، اگر در دم فاضی نشود خورشید در شب خواهد تابید و ماه در روز.
قضاوت بسیار ساده است، بسیار ساده. کافی است به اصل مطلب بپردازید و اصلاً حاشیه نروید. باید داد را بشناسید. داد آنست که خان بخواهد. همین و والسلام. »
و افسار اسبش را کمی کشید و ادامه داد: « وقتی مرده ای را نمی شود اعدام کرد، پس باید زنده ای محاکمه شود؛ کار را تمام کنید و زنده ای را به جرم قتل نفسی که مرده ای مرتکب شده است قصاص کنید. »
دکتر علی موسوی - از اندامان فرهیخته و جوان حزب پان ایرانیست - که دغدغه ای جز منافع ملی و یکپارچگی سرزمینی ایران ندارد در حالی به شش سال و نیم زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شد که پایان نامه ستایش برانگیزش در مقطع کارشناسی ارشد حقوق بین الملل تنها شمه ای از میهن پرستی اش می باشد.
رساله ای که به شیوه کاملاً مستدل و حقوقی به واکاوی گرایشهای گریز از مرکز و جدایی خواهانه و فدرالیستی در جهان و بی پایگی آن در ایران می پردازد.
این در شرایطی است که حضرات موسوم به سران فتنه، به دور از هرگونه پیگرد قانونی راست راست در خیابانها می گردند و اگرچه دیگر از پول شهرام جزایری خبری نیست، اما به برکت یارانه ای که احمدی نژاد به حسابشان می ریزد روزگار می گذرانند.