Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

کم هزینه ترین راه مبارزه

انتخابات،تحریم انتخابات،اصلاح طلبان،

گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی

صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود

 

 

با گذشت دو سال از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و حوادث پس از آن، هنوز هم کج راهه اصلاح طلبان برای داغ کردن تنور انتخابات با توهم بازگشت به قدرت جای پرداختن دارد.

 

در این انتخابات، هرچند اشخاص منفرد اینسو و آنسو – که می دانستند در تمامیت خواهی مشارکتی ها جایی برای تقسیم قدرت با آنان نخواهد بود – ناچار به شیخ مهدی کروبی پناهنده شدند، اما محافل مؤثر اصلاح طلب، مانند جامعه روحانیون مبارز، به همراه همه جریانهای رانده شده از ساختار جمهوری اسلامی از آغاز واقعه بهمن 57 (از جمله جریانهای چپ، ملی مذهبی، نهضت آزادی ...) پشت سر موسوی بسیج شدند و با همان منطق پوچ « بد و بدتر» میان مردم شال سبز پخش می کردند.

 

همه هم و غم این « بدهای بدتر پرست» آنست که مبادا « خوبها» در ساختار سیاسی ایران حضور یابند؛ چرا که در اینصورت دیگر مردم ناگزیر به انتخاب میان بد و بدتر نخواهند بود. اساساً موجودیت سیاسی این دست جریانها در گرو بقای جمهوری اسلامی است.

 

براستی در حاکمیتی بجز جمهوری اسلامی، جامعه روحانیون مبارز چه جایگاهی خواهد داشت؟ جبهه مشارکت ایران اسلامی که در پی برقراری اسلام ناب محمدی است در کدام رقابت سیاسی پیروز خواهد شد؟ محافل ملی مذهبی که اصول اداره کشور را در آیات و روایات جستجو می کنند با کدام اقبال عمومی روبرو خواهند شد؟ نهضت آزادی که مهمترین حرکت سیاسی اش برپایی نماز جمعه یواشکی در اصفهان است چه حرفی برای گفتن خواهد داشت؟

 

از اینرو حال و روز اینگونه جریانها، حتی اگر در گوشه زندانهای جمهوری اسلامی باشند، بهتر از نبود جمهوری اسلامی است و بر این پایه می کوشند به هر بهانه، هرگونه حرکت در راستای تحقق مطالبات مردمی را در چارچوب جمهوری اسلامی محدود کنند و تحت هر شرایطی مردم را به پای صندوقهای رأی بکشانند.

 

از جمله دلایل موهومی این گروهها همواره آن بوده که کم هزینه ترین راه برای تحقق مطالبات مردمی شرکت در انتخابات است و با کمک رسانه های زنجیره ای داخلی و بوقهای تبلیغاتی خارجی در شیوع چنین منطق بی پایه ای کوشیده اند.

 

به هر روی انتخابات برگزار گردید و نتیجه آن شد که گویا به سیب زمینی نیاز بیشتری احساس می شد تا دخیل سبز.

 

آن هنگام بود که اصلاح طلبان از خواب خوش پنبه دانه پریدند و راه کم هزینه ای که شعار می دادند، از کوچه پس کوچه های باتوم و اشک آور و سرب داغ گذر کرد و در بن بست های کهریزک و اوین و رجایی شهر به دیوار خورد و با همه این هزینه ها هیچ یک از مطالبات مردمی هم محقق نشد.

 

حتی بعد از این همه هزینه، سید محمد خاتمی امر فرموده اند که مردم از ظلمی که بر فرزندانشان رفته است درگذرند!

 

واقعیت امر آنست که کم هزینه ترین و در عین حال مؤثرترین راه برای فشار به هیأت حاکمه جهت انعطاف در برابر خواسته های مردمی، عدم شرکت در هرگونه انتخابات است. موضعی که از سوی حزب پان ایرانیست در قبال انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نیز به مانند دیگر انتخابات هیأت حاکمه گرفته شد.

 

چرا که از جمله مهمترین اهرمهای هیأت حاکمه در کشمکش های بین المللی همین آرای مردمی است. جریانهای درون حکومتی نیز در رقابت های جناحی خود تکیه گاهی مهمتر از افکار عمومی ندارند و از همین روست که چپ و راست سایتها و روزنامه ها و خبرگزاری های جورواجور دایر می شود.

 

فراخوان گروههای اصلاح طلب برای تجمعات خیابانی، جشن پیروزی احمدی نژاد، همایشهای ساندیس خوری خیابانی، حماسه مشعشع 9 دی، اتفاقات 14 خرداد 89 و 13 خرداد 90 و ... شواهدی بر همین امر می باشند.

 

عدم شرکت در انتخابات یک حق قانونی است و هزینه آن تنها و تنها برای هیأت حاکمه است و دیگر نیازی نخواهد بود که در کف خیابان به دنبال رأی خود گشت.

 

در همین باره:

اصلاح طلبان با جارو می آیند

The comments are closed.