Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

مذاکرات هسته ای قزاقستان و خوش بینی های کذایی

مذاکرات هسته ای، گروه 1+5، آلماآتی، قزاقستان

مذاکرات فرسایشی و بی نتیجه هسته ای جمهوری اسلامی با گروه 1+5 در آستانه دور تکراری جدیدی است! آنگونه که از قرائن بر می آید هیچ اتفاق جدیدی که بخواهد تأثیر تازه ای بر جریان مذاکرات بگذارد روی نداده است و طبیعتاً نمی توان انتظار نتیجه جدیدی را از این دور مذاکرات هم داشت. شاید در خوشبینانه ترین حالت تنها مکان دور بعدی مذاکرات مورد توافق قرار گیرد که چه بسا آنهم دور از انتظار باشد!

جمهوری اسلامی همچنان با بر باد دادن همه حقوق بنیادین جامعه، با تبلیغات عظیم، جاه طلبی های هسته ایش را حق مسلم می داند و از دیگر سو قدرتهای جهانی برای جلوگیری از نگرانی های حاصل از یک جمهوری اسلامی هسته ای مرحله به مرحله همه گرینه ها را می آزمایند.

پس از دور اول مذاکرات قزاقستان که در اسفند ماه گذشته برگزار شد، درست به مانند مذاکرات استامبول در بهار سال 1391 خوش بینی کاذبی بر بخشهای سیاسی و اقتصادی جامعه حاکم گشت. تأسفبارتر از همه اینکه نسل پنجاه و هفتی فعالان سیاسی به مانند همه عمر، در ارایه تحلیلهای اشتباهی که مو لای درزشان نمی رود طبق معمول گوی سبقت را از همه ربودند! به هر روی با توجه به تبلیغات پس از دور نخست مذاکرات قزاقستان، امید کاذب زیادی به مذاکرات پیش رو بسته شده است. امیدی که تنها حاصل تبلیغات دو طرف مذاکره است و بس و به خودی خود چندان محلی از اعراب ندارد!

در همه مدت مذاکرات هسته ای، جدا از آنکه واقعا چه در مذاکرات می گذشت و چگونه پایان می یافت، جمهوری اسلامی علاقه زیادی به مثبت نمایاندن مذاکرات و ابراز امیدواری نسبت به ادامه آن داشت! مسأله این است که جمهوری اسلامی برای به ثمر نشاندن جاه طلبی های هسته ایش نیازمند به زمان است و ادامه پروسه فرسایشی مذاکرات دقیقاً به معنی زمان بیشتر جهت پیشبرد ماجراجویی هاست.

همچنین هزینه این ماجراجویی ها نه از کیسه جمهوری اسلامی، بلکه از سفره مردم پرداخت می شود و وقتی رژیم جاه طلبی هایی را دنبال می کند که هزینه اش را نیز خود نمی پردازد، چه دلیلی برای چشم پوشی از آن خواهد داشت؟ در چنین شرایطی اتفاقا می کوشد تا با تزریق امید و خوشبینی کاذب در کنار بمباران تبلیغاتی، ظرفیت جامعه را برای تحمل هزینه این ماجراجویی ها بالا ببرد و اینگونه است که پس از هر دور مذاکره بی نتیجه، نمایندگان جمهوری اسلامی دست از پا درازتر، با لبهای خندان و چشمان برق افتاده و لحن سرشار از اطمینان، برای مردمی که بر گرد سفره های خالی به انتظار بازگشت مقامات مذاکره کننده نشسته اند، از امیدوار بودن نسبت به ادامه روند مذاکرات سخن می گویند!

و نیز اگرچه جمهوری اسلامی عملاً اقدامی در راستای پایین آوردن فتیله ماجراجویی هایش و کاستن از دغدغه های طرف دیگر مذاکره انجام نمی دهد، اما برای جلب طرف مذاکره به ادامه گفتگوهای بی نتیجه، ناگزیر است حتی به شکل صوری و صرفاً تبلیغاتی هم که شده نسبت به آینده مذاکرات ابراز امیدواری کند تا با گذشت زمان، ماهی هسته ای مرادش را به تور بزند!

طرف دیگر مذاکره، یعنی گروه 1+5 هم دلایلی برای تزریق خوش بینی کاذب و تبلیغ امیدواری دروغین دارد. اتفاقی که هم در بهار 1391 پس از مذاکرات استامبول و پیش از مذاکرات بغداد از سوی رسانه های تبلیغاتی اروپایی و آمریکایی صورت گرفت، و هم پس از دور اول مذاکرات قزاقستان و نیز در آستانه دور دوم این مذاکرات باز شاهد تکرارش هستیم. به نظر می آید این لبخندها بیش از آنکه از جنس رضایتمندی باشد، از نوع تهدید آمیز می باشد! ایجاد نوعی فضای روانی و رسانه ای پیش از آغاز مذاکرات، با هدف اثرگذاری روی مواضع تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی.

قدرتهای جهانی نشان داده اند که برخلاف مسأله دموکراسی و حقوق بشر، در رویارویی با بلندپروازی های هسته ای جمهوری اسلامی مصمم هستند و بی تردید مساعدترین راه و کم هزین ترین مسیر برای متوقف کردن این بلندپروازی ها راه دیپلماسی و مذاکره است؛ از اینرو از همه ابزارها برای به بار نشاندن تلاشهای دیپلماتیک خود کمک می گیرند؛ از جمله ابزار اثرگذار و جریان ساز رسانه.

اینگونه است که در آستانه دور جدید مذاکرات هسته ای در قزاقستان، شاهد اخبار و مقالات و تحلیلهایی درباره احتمال مصالحه جمهوری اسلامی در ابر رسانه های اروپایی و آمریکایی می باشیم تا انتظار جامعه ایران نسبت به نتیجه بخش بودن مذاکرات پیش رو به شدت افزایش یابد و فشار بر تیم مذاکره کننده جمهوری اسلامی برای تن دادن به مصالحه و پایین آمدن از خر لنگ هسته ای بیشتر شود.

در چنین فضایی، بی آنکه شرایط و مواضع دو طرف مذاکره نسبت به ماههای پیش کوچکترین تفاوتی کرده باشد، هم بازار در سیر صعودی خود بسوی بی ثباتی کمی درنگ می کند و هم طبق معمول سیاسی های پنجاه هفتی که به لطف پروردگار عمر پر برکتشان کمتر از 96 سال نیست، بدون آنکه کوچکترین تأثیری در آگاه سازی جامعه نسبت به واقعیت موجود و چشم انداز نه چندان روشن پیش رو داشته باشند، از احتمال کاذب به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای ذوق مرگ می شوند که باز این نیز بر غلیظ تر شدن خوشبینی کاذب حاکم بر جامعه نسبت به مذاکرات می افزاید.

اما واقعیت های داخلی و نیز شرایط خاورمیانه نشان می دهد که در گمانه زنی پیرامون رفتار جمهوری اسلامی، احتمال ایستادگی سرسختانه در کنار بشار اسد و نیز پافشاری همه جانبه در پیگیری ماجراجویی هسته ای از هر احتمالی بالاتر است و با این حساب امیدی به نتیجه گرفتن از مذاکرات هسته ای آلماآتی نمی توان داشت.

در پایان لازم به یادآوری است که مقامات جمهوری اسلامی بارها عنوان کرده اند که اگر فشارهای اقتصادی حاصل از تحریم ها در کشورهای اروپایی تجربه می شد، قطعاً به نارضایتی های عمیق و شورشهای گسترده اجتماعی می انجامید و از این بابت، از عدم روی دادن اتفاقات همانند در ایران بارها اظهار خوشبختی کرده اند؛ از این گفته ها می توان چنین برداشت کرد که رژیم در ماههای گذشته، برای بروز ناآرامی ها و نارضایتی های اجتماعی آماده بوده است و برای پیگیری ماجراجویی های هسته ایش، آماده برخورد با چنین واکنشهایی بوده است؛ پس اکنون که حتی علیرغم انتظار مقامات جمهوری اسلامی، از سوی جامعه هیچ واکنشی در اعتراض به وضعیت غیر قابل تحمل اقتصادی صورت نمی گیرد، رژیم چه دلیلی برای کوتاه آمدن از بلندپروازی های هسته ایش می تواند داشته باشد؟

 

پی نوشت:

جمهوری اسلامی برای تزریق خوشبینی کاذب با هدف بالا بردن ظرفیت جامعه در تحمل پیامدهای ماجراجویی های هسته ایش، تعبیر و تفسیرهای بی سر و تهی را از نتیجه بخش بودن مذاکرات ارایه می دهد. اما نتیجه بخش بودن مذاکرات را تنها و تنها لغو و یا دستکم کاهش تحریمهای نفتی، بانکی و اقتصادی می توان در نظر گرفت و هر مورد دیگری که در پایان مذاکرات پیش رو به عنوان دستاورد مذاکرات عنوان شد، بی تردید چیزی جز شکست و بی نتیجه بودن مذاکرات نمی تواند باشد.

 

در همین باره:

ماجرای هسته ای – ملاقات در بغداد – مذاکره بر سر چه؟

نوشتاری که در آستانه مذاکرات بغداد (اوایل خرداد ماه گذشته) و در اوج خوشبینی کاذب نسبت به نتیجه بخش بودن مذاکرات نوشتم و بی نتیجه بودن مذاکرات بغداد و موکول شدن به دورهای بعدی در شهرهای دیگر را محتمل تر دانستم؛ احتمالی که محقق هم شد!

The comments are closed.