Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

مذاکراتی که دیگر هسته ای نیست

 

در آستانه ضرب الاجلی دیگر، در صورت دستیابی به توافق، حکومت ایران در قبال سمت و سوی اقدامات هسته ایش به نهادهای بین المللی تضمین های حقوقی و عملی سنگین ارایه خواهد کرد و در صورت عدم توافق، بواسطه تداوم تحریم های نفتی و بانکی برنامه های هسته ایش همچنان معلق خواهد ماند و در نتیجه در هر دو صورت جاه طلبی هسته ای حکومت ایران منتفی است.

 

مذاکرات بر سر بحران هسته ای ایران در واپسین ساعات یکی از ضرب العجل های چندین باره اش است. اینکه حکومت از ورود به چنین بازی پر مخاطره ای چه می خواسته و نیز قدرتهای جهانی از رویارویی با اقدامات حکومت ایران در پی چه بوده اند با چشم پوشی از درستی و نادرستی اش طی بیش از یک دهه بارها از سوی هر دو طرف تکرار شده است.

 

پس از فاش شدن فعالیت های هسته ای پنهانی، حکومت ایران هدف از این فعالیت ها را دستیابی به فناوری صلح آمیز هسته ای و از جمله راه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر و تأمین برق هسته ای اعلام کرده است؛ با چشم پوشی از اینکه تا چه میزان منطقی و یا به بیان بهتر تا چه میزان نابخردانه است که جاه طلبی های هسته ای حکومت ایران را با چنین اهدافی بپنداریم، نگاهی به میزان درجه تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر و نیز شمار لامپ هایی که با برق هسته ای در ایران روشن شده درصد موفقیت حکومت را در دستیابی به اهداف ادعایی نشان می دهد.

 

دغدغه قدرتهای جهانی نیز سمت و سوی تسلیحاتی تلاش های هسته ای ایران بوده که در واکنش به آن، به فراخور شرایط، رویکردهای حقوقی، سیاسی و اقتصادی گوناگونی را در پیش گرفته اند و تا بدین جای کار توانسته اند ایران را وادارند که هم از ریسیدن رویاهای هسته ایش دست کشد و هم همه رشته ها را پنبه کند.

 

تنها حدود یک سال و نیم پس از اجرای تحریم های نفتی و بانکی، حکومت ایران ناچار به نرمش قهرمانانه شد و سرانجام در 3 آپریل 2015 در لوزان سوییس عملاً اعلام کرد که با ادامه تحریم های نفتی و بانکی امکان بقا میسر نیست، چه رسد به پافشاری بر جاه طلبی های هسته ای!

 

در همان زمانی که اپوزیسیون حکومتی، تحریمها را بی اثر تبلیغ می کرد و اساساً اجرایی شدن آن را محتمل نمی پنداشت، حکومت ایران ز سرپنجه شاهین قضا آگاه بود و برای گریز از سرنوشت محتومی که امروز شاهد آن هستیم، یک روز از بستن تنگه هرمز رجز می خواند و یک روز به مبادله با روپیه و یوآن دل می بست و یک روز در خیال کنسرسیوم خصوصی برای فروش نفت به سر می برد.

 

امروز عملاً برنامه های هسته ای ایران تخته شده و حکومت حتی برای گذران امورات خود در تنگناست. دیگر پیگیری جاه طلبی های هسته ای در گرو موافقت یا عدم موافقت آژانس بین المللی انرژی اتمی، یا توافق و عدم توافق در مذاکره با 1+5 نیست. با تداوم تحریم ها امکانی برای چنین جاه طلبی هایی نمی توان متصور بود.

 

در صورت توافق، حکومت ایران در قبال سمت و سوی اقدامات هسته ایش به نهادهای بین المللی تضمین های حقوقی و عملی سنگین ارایه خواهد کرد و در صورت عدم توافق، بواسطه تداوم تحریم های نفتی و بانکی برنامه های هسته ایش همچنان معلق خواهد ماند و در نتیجه در هر دو صورت جاه طلبی هسته ای حکومت ایران منتفی است.

 

در نتیجه، آنچه که تا اینجای کار می توان برداشت کرد اینست که بحران اتمی ایران با درایت قدرتهای جهانی و دیپلماسی زبردستانه آنها به ویژه تحریم های نفتی و بانکی آمریکا و اتحادیه اروپا در عمل فیصله یافته و ادامه مذاکرات مباحث دیگری را در بر می گیرد که موضوع این نوشتار نیست.

 

+ ضمانتی که در چارچوب فصل هفتم عهدنامه ترکمانچای برای تداوم حکومت قاجار از روسها گرفته شد، در عمل هیچ نقش تعیین کننده ای در سرنوشت تحولات درونی ایران نداشت. هرچند که مداخلات روسها هزینه برخی کنش های جامعه ایران را بالا برد اما هرگز نتوانست روند این تحولات را دستخوش تغییر کند؛ همچنین این مداخلات بر پایه منافع صورت می گرفت و نه پایبندی به تضمین های از پیش تعهد شده؛

 

به بیانی حتی بدون گنجاندن چنین ضمانتی در عهدنامه ترکمانچای باز هم مداخلات همانندی با انگیزه های یکسان قابل انتظار بود. رویهم رفته این دست قول و قرارهای خارجی نه می تواند تأثیر و تأثری بر تحولات داخلی داشته باشد و نه اساساً ضمانت اجرایی دارد.

 

+ داستان جاه طلبی های هسته ای حکومت های دیکتاتور خاورمیانه و شمال آفریقا به مانند داستان فتح موسکو برای حکومت های توتالیتر اروپا است!

 

ساسان بهمن آبادی 

اتریش بامداد 10 یولی 2015        

 

در همین باره:

پرونده ای بزرگتر از قواره جامعه ایران

The comments are closed.