Ok

By continuing your visit to this site, you accept the use of cookies. These ensure the smooth running of our services. Learn more.

رهبر اپوزیسیون دلخواه من

با توجه به توضیحاتی که در یادداشت دیگری درباره نظام و موافقت یا مخالفت با آن نگاشته ام، در این یادداشت توقعاتم را درباره اپوزیسیونی که برای آن نظام قائل بوده ام تشریح می دهم

 

 

 

 

اینکه اصطلاحات سیاسی غربی در ایران چگونه ترجمه می شوند و به چه مفهومی دلالت می کنند و آیا مفهوم مورد اشاره با مفهوم مورد نظر در فرهنگ سیاسی غرب چه تفاوتهایی دارد در این یادداشت مد نظر من نیست. اما باید روشن کنم که مخالفتها و یا نارضایتی های من در فضای پس از 2 خرداد، طبیعتاً تمایل من به پیروزی طیف مقابل آنها به عنوان نیروهای سیاسی مؤثر در جامعه - را به دنبال داشت. این ذهنیت من اگرچه در جامعه آن زمان ایران پایگاهی نداشت، اما اساساً ذهنیت عجیب و غریبی نبود. همانگونه که در جوامع غربی هم اپوزیسیون به معنی نیروهای سیاسی حاضر در ساختار سیاسی است که در دولت مستقر و یا نهادهای تصمیم گیری مشارکت ندارند. بدین ترتیب در فضایی که دولت گل یاس سید عبا شکلاتی بر سر کار بود و مجلس ششم به ریاست کروبی برقرار، مهمترین مهره اپوزیسیون از نگاه من خود خامنه ای بود. اما موضوع این بود که دیدگاه من مبتنی بر مطالبات و نیز نارضایتی های سیاسی ام بود و ربطی به وابستگی های حکومتی و یا تعلقات مذهبی نداشت

khkhr.jpg

در سالهای سیاه پس از 2 خرداد، چیرگی نهادهای نزدیک به خامنه ای در رویارویی با جریان اصلاحات، از بابت ناکامی طرحهای سیاسی اشان مایه خرسندی من بود. چرا که نیروی سیاسی دیگری در جامعه وجود نداشت که یارای مقابله با آنان را داشته باشد. در این میان گهگاه از اردوگاه اصلاحچیان زمزه هایی برای حذف نهاد رهبری از ساختار سیاسی به گوش می رسید و طبیعتاً من به عنوان عضوی از جامعه که نسبت به سرنوشت فردی و عمومی احساس مسئولیت می کردم، نسبت به این زمزمه های دغدغه مند می شدم که اگر فرقه اصلاحات موفق به حرکت به سمت تغییر ساختار سیاسی حاکم شود، چگونه می بایست آنان را ناکام کرد؟ اینجا بود که شاهزاده رضا پهلوی به عنوان تنها پتانسیل سیاسی برای چنان شرایطی قابل تصور می شد! یعنی تمایل من به شاهزاده هم در حقیقت یکی از گزینه های من برای تلاش در حد بضاعت جهت ناکامی اصلاحچیان نابکار بود، آن هم در شرایطی که گزینه اصلی برای نیل به این هدف - که خود خامنه ای بود - به هر دلیل از مهار اصلاحچیان بازماند. از همین روست که تمایل من به شاهزاده هرگز مبتنی بر گذشته گرایی نوستالژیک نبود و من هرگز شاهزاده را در سنجش با شاه و یا رضاشاه نقد نمی کردم و از همین روست که حمایت های من از شاهزاده چندان ربطی به تمایلات سلطنت طلبانه نداشت و توجه و یا بی اعتنایی او به این موضوع در نسبت من با ایشان تأثیری نداشت و اتفاقاً اعلام عدم ادامه حمایتم از ایشان بواسطه همراهی او با برنامه های اصلاحچیان بود. در نتیجه دیگر توجیهی نداشت تا ایشان را به عنوان پتانسیلی جهت ناکامی طرحهای اصلاحچیان برای ایران بدون خامنه ای در نظر بگیرم

282714849.jpg

 عدم حمایت من از شاهزاده به نسبت او با اصلاحچیان مرتبط است نه تمایل به پادشاهی

 

با این توضیحات در حقیقت رهبر اپوزیسیون دلخواه من خود خامنه ای بود، اما در عین حال همیشه نگران از آن بودم که مبادا بازی را به اصلاحچیان ببازد. انتقاداتی هم که به ایشان داشته ام، انتقاد از خامنه ای نبودنش بود، نه از خامنه ای بودنش. انتقادات من نسبت به خامنه ای که چکیده از آن را در دو نامه خطاب به ایشان (یک / دو) نگاشته ام، عمدتاً به عدم حمایتش از دکتر احمدی نژاد آنگونه که مطلوب نظرم بود در رویارویی با اصلاحچیان معطوف می شد. که البته آنچه که مطلوب نظر من بود با آنچه که در مدیریت این فرقه نابکار میسر بوده است متفاوت می باشد و در نگاه منصفانه، اگر حمایت خامنه ای نبود، دکتر احمدی نژاد پس از ناآرامی های ارتجاع سبز روی کار نمی ماند و اگر هم می ماند در فاصله سالهای 90 تا 92 سقوط می کرد


 اثری که با نام کیک زرد اجرا کردم و در خلال آن به خامنه ای به دلیل برجام هم انتقاد کردم

 

اما انتقادی که مستقیماً متوجه خود ایشان دانسته ام مربوط به نرمش قهرمانانه در مسأله هسته ای است. اینکه اگر بنا بر چنین تصمیمی داشت، چرا پیش از اجرایی شدن تحریمهای نفتی و بانکی اروپا و آمریکا چنین نکرد؟ به ویژه که اتحادیه اروپا پس از تصویب تحریمها در زمستان سال 90، شش ماه فرجه دادند تا ایران بطور داوطلبانه غنی سازی هسته ای را تعلیق کند و به دلیل سرباززدن ایران، تحریمها تازه در تابستان سال 91 اجرایی شد! افتضاح برجام و متعاقباً بتن ریزی در صنعت هسته ای در سال 94 و رکود اقتصادی در دوران پسابرجام و برجای ماندن تحریمها علیرغم تعطیلی فعالیتهای هسته ای و نارضایتی عمومی متعاقب آن و نهایتاً خروج آمریکا از برجام و ناچاری ایران در پایبند ماندن به آن و نتیجتاً تورم مضاعف و تصاعدی و غیرقابل مهار، همگی ریشه در این موضوع دارد. نقدی که از این بابت به خامنه ای وارد دانسته ام، یک نقد تاریخی است که بی گمان نسل های آینده نیز آن را وارد می دانند. اما همه مخالفان خامنه ای که عمدتاً فرقه اصلاحچیان و طیف بابااکبر می باشند - از آغاز رهبری اش تا به امروز نتوانسته اند نقدی در تراز نقد من یه ایشان وارد کنند، چرا که اساساً عامل اصلی این افتضاح خود آنها بوده اند

 

ذهنیت و دیدگاه شخصی من درباره خامنه ای

2008448.jpg

از کودکی در فضای خانواده و بستگان ما، جز برای خمینی که مطابق معمول آن زمان امام خوانده می شد و شأن منحصر بفردی داشت، دیگر آخوندهای عضو حکومت در حد آخوندهای کوچه و بازار و مسجد و محل احترام داشتند که البته همان هم در مقایسه با عموم مردم احترام بسیار بالاتری بود. از اینرو از همان زمان آنچه که از عرف اطراف آموخته بودم، احترام به آخوندها به عنوان شخصیت های مذهبی بود و اینکه برخی شان در تلویزیون صحبت می کنند و برخی دیگر در هیأت فامیلی سخنرانی می کنند فرقی در جایگاه اجتماعی و شأن مذهبی اشان نداشت. از اینرو با رهبری خامنه ای چیزی به احترامی که برایش قائل بودیم اضافه نشد، چرا که برای همه شخصیت های مذهبی احترامی در حد عرف قائل بودیم و ایشان هم از نگاه ما یکی به مانند دیگر چهره های مذهبی جامعه بود، اما نه واجد احترام ویژه. نامش را هم به همین صورت خامنه ای می آوردیم، اما نه از روی بی احترامی

 

بعدها که از حیث توجه به مسائل جاری سیاسی و اجتماعی حساسیت بیشتری پیدا کردم، اگرچه از سید عباشکلاتی و بابااکبرش بیزار بودم، اما نسبت به خامنه ای چنان احساسی نداشتم؛ چرا که چندان تأثیری در امورات جاری نداشت. با این حال در شخصیت خامنه ای هم هیچ جاذبه ای نمی یافتم، بلکه مواردی حتی مایه دافعه بود. از جمله اینکه اصلاً از شکل و شمایل آخوندی خوشم نمی آمد، دوم اینکه همواره چفیه ای به گردن داشت که من به ویژه با توجه به حساسیتی که به واسطه تجربه جنگ با عراق نسبت به عربها داشتم، دلیلی موجهی برای آن نمی یافتم. همچنین گهگاه در صحبتهایش حالت پرخاشگرانه و عصبی داشت و این حالت مثلاً در مقایسه با صحبتهای شاه که حتی هنگامی که صدای انقلاب را شنید، باز هم محترمانه و با آرامش صحبت می کرد ناخوشایند بود

shh.JPG

نطق معروف شاه: صدای انقلاب شما را شنیدم

 

در اینجا گریزی هم به ذهنیتم در خردسالی نسبت به شاه می زنم. نسبت به شاه هم در خانواده و فامیل ما ذهنیت منفی وجود نداشت و ذهنیت منفی نسبت به پیش از انقلاب معطوف به عوامل حکومت بود. شخصاً هم آنچه که از شاه در تلویزیون می دیدم، حاکی از شخصیت منفی و بدخواه و ستمگری نبود. اغلب آنچه که از او در تلویزیون پخش می شد صحنه خروج بقض آلودش بود و نیز نطق معروف «صدای انقلاب شما را شنیدم» که بسیار محترمانه سخن می گفت. چنین آدمی از دید من آدم بدی نمی توانست باشد. هرچند که تصوری که درباره ساواک داشتم، سازمان مخوف و جنایتکاری بود

 

رویهم رفته من هرگز خامنه ای را نه خودرأی می دانستم، نه قدرت طلب و نه ثروت اندوز. هرگز گمان نکردم که او برای قدرت و یا رفاه شخصی تصمیمی می گیرد. برخلاف کسی چون بابااکبر اصلاحچیان


 از موارد پذیرش اشتباه از سوی خامنه ای

 

خامنه ای در مواردی بطور علنی و عمومی اشتباهات را پذیرفته است. از جمله اینکه مثلاً حمله به سفارت انگلیس را اشتباه دانست؛ اما مهمتر از آن در موضوع کنترل جمعیت، اعتراف کرد که خودش هم در این رویکرد اشتباه مقصر بوده است. گمان نکنم در منطقه ما و حوزه فرهنگی و دینی ما هیچیک از سردمداران چه امروز و چه در دهه های اخیر تا این حد به اشتباهش اقرار کرده باشد

flt.jpg

 خامنه ای علناً اقرار کرد که نظر مساعدش برای مذاکرات یواشکی در مسقط اشتباه بوده است

 

او حتی بر خلاف توقع من پاسخگو هم بوده است. هنگامی که گروهی از افراد با پیشینه بسیجی و حزب اللهی وضعیت پس از برجام را به نقد کشیدند و خامنه ای را مسئول تصویب برجام دانستند، او در دیداری با جمعی از آنان مشخصاً درباره مسئولیتش در برجام توضیح داد که مسئولان مذاکرات نتوانسته اند همه خطوط قرمز مد نظر او را رعایت کنند. همچنین اساس رضایت به مذاکرات منجر به برجام را ناشی از خام شدن خویش بواسطه پافشاری موافقان مذاکره دانست. به هر روی نه از مسئولیت شانه خالی کرد و نه نافرجام بودن برجام را انکار کرد. دیدار خامنه ای با دانشجویان در خرداد سال 97 پس از انتشار نامه انتقادآمیز گروهی از افراد با پیشینه بسیجی و حزب اللهی خطاب به او صورت گرفت و او در آن نشست آرمان خواهی و مطالبه گری دانشجویان را تأیید کرد. من هم فعالیتهای خود را در تدوین نامه انتقادی دانشجویان خطاب به خامنه ای و متعاقباً دیدار او با ایشان و پاسخ به انتقادات بی تأثیر نمی دانم. نامه انتقادی دانشجویان پس از آن تنظیم شد که من نامه هایی (یک / دو) خطاب به خامنه ای نگاشتم و متن آنها در فضاهای اینترنتی مرتبط با هواداران دکتر احمدی نژاد بازنشر شد. متعاقباً وقتی نامه انتقادی دانشجویان نوشته شد، پیش از انتشار، جهت امضا کردن برای من هم فرستاده شد که احتمالاً حاکی از آن بود که تنظیم کنندگان نامه، یادداشتهای انتقادی من خطاب به خامنه ای را خوانده بودند

n3.jpg

بازنشر نامه من خطاب به خامنه ای در رسانه های هوادار دکتر احمدی نژاد

n1.jpg

چند هزار بازدید از بازنشر نامه ام در یکی از کانال های تلگرامی

n2.jpg

فراخوان عمومی برای نامه به خامنه ای 

2358617716.jpg

فرستادن نامه سرگشاده عمومی خطاب به خامنه ای به من جهت امضا

 

به هر روی اشاره ام آنست که من علیرغم نارضایتی هایی که از اوضاع کشور داشته ام و علیرغم آنکه شخصاً صریح ترین انتقادات را نسبت به خود خامنه ای مطرح کرده ام، اما هرگز او را خودرأی و یا منفعت طلب و یا ناکارآمد نمی دانسته ام. انتقاداتم مبنی بر آن بوده است که انتظاراتی که از او داشته ام برآورده نشده است. یعنی از نگاه من این امر شدنی بوده است و در توان او هم بوده است که زمینه برای چنین انتقاداتی فراهم نیاید و این درست برخلاف دیدگاهم نسبت به فرقه اصلاحچیان و بابااکبرشان بوده است که از اساس با آنها مخالف بوده ام، نه آنکه انتقادی داشته باشم

 

خامنه ای و یک شکست تاریخی

984333.jpg

به هر روی در دوره زعامت خامنه ای، با افتضاح برجام یک شکست تاریخی نصیب ایران گردیده که ننگ آن جانکاه است. من هر چند که در لابلای نوشته هایم اشاره کرده ام که این افتضاح دستپخت اصلاحچیان بوده است، اما به حکم وظیفه اجتماعی و مسئولیت تاریخی در برابر نسل های گذشته و آینده ایران مسئولیت مستقیم این شکست را به صراحت متوجه خامنه ای دانسته ام

D4B61607-B822-42E1-9DB9-57DCACECC05C_w1080_h608_s.jpg

 مذاکرات هسته ای سعدآباد برای تعلیق فعالیتهای هسته ای

 

نخست آنکه در دولت ننگین گل یاس خاتمی مذاکرات هسته ای توسط شیخ حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی با دولت های اروپایی به پیمان سعدآباد و تعلیق فعالیت های هسته ای انجامید. خامنه ای از اقدامات چنین فردی تشکر کرد و سوابق او را یک تجربه پخته و عاقلانه مدیریتی برشمرد و چنین فردی را به عنوان یکی از مدیران کارآمد معرفی کرد

38493749.jpg

 توافق هسته ای تهران در سال 89 بدون مداخله کشورهای سلطه جوی غربی

 

با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد و از سرگیری فعالیت های هسته ای، سرانجام برنامه هسته ای ایران در چارچوب توافق سال 89 با ترکیه و برزیل تعریف شد که هم حقوق هسته ای ایران را تأمین می کرد و هم بهانه های غرب برای مخالفت با آن را مرتفع می کرد. این دستاورد تاریخ ملت ایران آنگونه که خود دکتر احمدی نژاد اعلام کرده است به واسطه کارشکنی های کسانی چون رفسنجانی و لاریجانی ناکام شد و از دید من خامنه ای در قبال صیانت از این دستاورد ملی و نیز ایستادگی در برابر کارشکنی های داخلی مسئول بوده است و می بایست که در این رابطه پاسخگو باشد


 توضیحات دکتر احمدی نژاد درباره دلایل ناکامی تلاشهای هسته ای و اعمال تحریمها

 

پس از ناکامی توافق سال 89، شرکاء داخلی و مافیای برونمرزی بابااکبر در رایزنی با سیاست کاران غربی در خارج و همزمان حمله به سفارت انگلیس در داخل زمینه تحریم های فلج کننده نفتی و بانکی سال 90 از سوی اروپا و آمریکا را فراهم آوردند. در این مقطع گویا دکتر احمدی نژاد راهکارهایی را در سر داشته است و با توجه به آنکه تحریمهای اتحادیه اروپا با تحریمهای قبلی شورای امنیت که کاغذپاره می دانست متفاوت بود، گویا به خامنه ای پیشنهاد تعلیق فعالیت های هسته ای را ارایه می دهد که پذیرفته نمی شود. البته نسبت به این مسأله مطمئن نیستم و اشاره ای که می کنم اساس نقدم را پی ریزی نمی کند. به هر روی طیفی از مسئولان در صدد از سرگیری مذاکرات هسته ای با غرب بر می آیند که با نظر مساعد خامنه ای مذاکراتی پنهانی با آمریکا در عمان صورت می گیرد و متعاقباً به روی کار آمدن روحانی در سال 92 و سرانجام افتضاح برجام در سال 94 می انجامد. مسأله مهم آنست که این مذاکرات از آغاز علیرغم مخالفت دکتر احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور صورت گرفته است و از اینرو مسئولیت خامنه ای در قبال هزینه های ناشی از این شکست مفتضحانه بالاتر می رود


مذاکرات منجر به برجام پیش از دولت روحانی و با نظر خامنه ای آغاز شده بود

 

بعدها که ننگ برجام به فرجام رسید و هر چه گذشت گشایشی از حیث رفع تحریمها حاصل نشد، خامنه ای در یکی از سخنرانی هایش درباره موافقتش با آن مذاکرات گفت که توسط کسانی که موافق مذاکرات بوده اند خام شده است و بدین ترتیب به نوعی اشتباهش را در اینباره پذیرفت. اما صرف این اقرار لفظی پاسخگوی هزینه هایی که از بابت این شکست بر ایران تحمیل شده است و حقوق مسلمی که از ایرانیان به مخاطره افتاده است نمی باشد. همچنین اشاره کرده است که از آغاز نسبت به این مذاکرات خوشبین نبوده است! که این هم کفایت نمی کند و موافقتش با مذاکراتی که باعث یک شکست تاریخی شده است، به صرف خوشبین نبودنش تقصیر را از گردنش نمی زداید. سرانجام هم که تباهی برجام بر همگان روشن گردید اظهار داشت که تجربه برجام نشان داده است که به غرب نمی توان اعتماد کرد؛ که این هم موضع پوچی است. چرا که اولاً پیشتر تجربه شده بود که وقتی قذافی تأسیسات هسته ای اش را با کشتی به آمریکا تسلیم کرد چه بر سرش آوردند و اتفاقاً خود او تجربه اش را الگوی مناسبی برای عبرت ایران دانسته بود


 

از آن مهمتر آنکه خودمان در ایران تجربه کرده بودیم که با آنکه شاه متحد اصلی غرب در منطقه بود، اما وقتی به واسطه انقلاب تصمیم به ترک کشور گرفت، نه تنها دولتهای غربی او را نمی پذیرفتند، بلکه حتی حاکمان غیر غربی دست نشانده غرب، نظیر پادشاه مراکش هم تمایلی به پذیرایی از او نداشتند. بر این پایه اینکه خامنه ای چنین شکستی را بر کشور تحمیل کرده است تا تجربه ای باشد مبنی بر بی اعتمادی نسبت به غرب، مطلقاً حرف گزاف و موضع پوچی است که عذری برای این افتضاح نمی تواند باشد

 

خامنه ای و دو اقدام تاریخی

139312071454418924824584.jpg

من در دو مورد عملکرد خامنه ای را چه از منظر تاریخی و چه در مقایسه با دیگر شخصیت هایی معاصری که ممکن بود در مقام زعامت ایران صرف نظر از نوع ساختار سیاسی قرار گیرند منحصر به فرد و مثال زدنی می دانم. یکی ایستادگی اش در برابر ارتجاع سبز و دیگری ایستادگی اش در برابر فشارهای آمریکا و غرب متعاقب خروج ترامپ از برجام


 موضعگیری تاریخی خامنه ای در برابر ارتجاع سبز

 

ایستادگی اش در برابر ارتجاع سبز آنجا معنادارتر می شود که گویا طبق برخی گفته ها حتی قاسم سلیمانی هم شائبه های مبنی بر تقلب تأثیرگذار در نتیجه نهایی انتخابات را تأیید کرده است. اینکه در چنان شرایطی خامنه ای یک تنه جلوی بخش اعظم مسئولان جمهوری اسلامی ایستاد و رأی مردم را در یکی از تاریخی ترین و پرشورترین انتخابات تاریخ ایران حفظ کرد و موجبات استقرار دولت منتخب را فراهم آورد اراده بالایی می خواست که برای نمونه در کسی مثل محمدرضا شاه که حقیقتاً شخصیت ضعیف النفسی داشت، سراغ نداریم و می توانیم مطمئن باشیم که در شرایط مشابه یا تسلیم معترضان می شد و یا کشور را ترک می کرد. این رفتار خامنه ای از یکسو مایه ستایش شخصیت خود اوست که از چنان اراده ای برخوردار است  و همچنین از حیث ایفای مسئولیت اجتماعی و نیز رسالت تاریخی در برابر نسلهای آینده جای سپاس دارد. چرا که چه بسا اگر کس دیگری در جایگاه او بود، ناآرامی های 88 سرنوشت دیگری را برای ایران رقم می زد. خامنه ای در سخنانی به خروج رضا شاه از کشور طبق نظر انگلستان خرده گرفته است که اگر غیرتی در وجودش بود می بایست حتی به بهای جانش می ایستاد. کسی که چنین انتقادی را مطرح می کند، خودش در بحران سال 88 ایستاد و به بیانی کسی که در برابر بحران 88 ایستادگی کرده است حق دارد که اینچنین به خروج رضا شاه خرده بگیرد و آن را مایه خفت بداند. خامنه ای در آن نمازجمعه تاریخی صراحتاً اعلام کرد که آماده است تا جان خویش را برای دفع فتنه ارتجاع سبز تقدیم کند


 ایستادگی قاطع خامنه ای در برابر فشارهای فزاینده پس از برجام

 

درباره فشارهای پس از برجام، به ویژه پس از خروج آمریکا از آن که چه تداوم فشارها پس از برجام و چه منتفی شدن برجام پیشاپیش برای من مسجل بود به شخصه از همان روز امضای برجام و یا حتی از همان هنگام تحریمهای سال 90 و یا حتی از هنگامی که فعالیت های هسته ای پنهانی ایران توسط آمریکا فاش شد به شخصه بسیار نگران و دغدغه مند بودم. من مطمئن بودم که پس از برجام تحریمها همچنان بر جای خواهند ماند و کار را به اعتراضات عمومی ناشی از نارضایتی اقتصادی خواهد کشاند و از اینرو بسیار نگران بودم که بدین ترتیب در صورت اختلاف جدی با غرب، بهانه لازم برای مداخله نظامی در ایران با ادعای حمایت از اعتراضات داخلی از سوی غرب فراهم شود. اصلاً بعید می دانستم که ایران بتواند از چنان بحرانی که مطمئن بودم پیش خواهد آمد جان سالم به در ببرد. درست در شرایطی که فشارها به اوج رسیده بود و ناکارآمدی دولت روحانی جای امیدی نگذاشته بود، خرداد 98 ترامپ به واسطه نخست وزیر ژاپن پیامی برای خامنه ای فرستاد که خامنه ای اعلام کرد که ترامپ را اساساً شایسته پاسخ نمی داند

khamenie-jamkaran.jpg

اِنَّ الَّذِیْنَ قَالُوْا رَبُّنَا اللّٰهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوْا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلٰٓىٕكَةُ اَلَّا تَخَافُوْا وَ لَا تَحْزَنُوْا وَ اَبْشِرُوْا بِالْجَنَّةِ الَّتِیْ كُنْتُمْ تُوْعَدُوْنَ

 

گفته شده است که خامنه ای پس از رد پیام ترامپ، برای راز و نیاز به جمکران رفته است. این امر برای من حاکی از یک جلوه ملکوتی در انجام وظیفه اجتماعی و ایفای مسئولیت تاریخی است. اینکه فردی در مقام زعامت یک جامعه تشخیص می دهد که در اوج فشارهای همه جانبه دشمنان وظیفه دارد ایستادگی کند و علیرغم همه مخاطراتی که این مقاومت ممکن است در پی داشته باشد، از ایمانی که دارد و از قدرت لایزالی که باور دارد استعانت می جوید، برای من حاکی از شخصیتی است که به احترامش تعظیم می کند و آرزو می کنم که خود نیز در انجام وظایفم از چنان ایمان و اراده ای بهره مند گردم

 

 جلسه مجلس خبرگان انتخاب خامنه ای برای رهبری

 

بدین ترتیب در ادامه سطرهایی که بالاتر درباره دیدگاهم نسبت به خامنه ای نوشته ام باید اضافه کنم که از نگاه من انسان بسیار با اراده و با عزمی راسخ است. خصوصیتی که مثلاً در شاه هرگز سراغ نداریم. هرچند که شاه رهبر بسیار باهوشی بود و خامنه ای اگرچه ضعفی از این حیث ندارد، اما امتیاز ویژه ای هم از نظر هوش در او نمی بینم. چرا که اگر چنین بود، به قول خودش خام نمی شد و پس از تصویب تحریمهای سال 90 و اعمال آنها در سال 91  با مذاکرات یواشکی با آمریکا در مسقط موافقت نمی کرد


اختلاف مشی جدی میان خامنه ای و رفسنجانی در رویارویی با سلطه غرب

 

رویهم رفته از نگاه من جامعه ایران از دو نظر بسیار خوش اقبال بوده است. یکی آنکه پس از خمینی رهبری سیاسی ایران به خامنه ای محول شد. چرا که در صورت رهبری هر کدام از گزینه های محتمل دیگر و یا در صورت رهبری شورایی با آن ترکیب احتمالی، به هیچ روی همین حد از مقاومتی که صورت گرفته است متصور نمی بود. گزینه های محتمل دیگر و یا شورای احتمالی افرادی چون بابااکبر و موسوی خوئینی ها را شامل می شد که تفاوت مشی و شخصیت اشان با خامنه ای دقیقاً همان مواردی است که از نگاه من امتیازات خامنه ای به شمار می آید

 

خوش بودی ار به خواب بدیدی دیار خویش
تا یاد صحبتش سوی ما رهبر آمدی

 

درست سه شب پیش از سفر نخست وزیر ژاپن به ایران جهت رساندن پیام ترامپ به خامنه ای در خواب دیدم که در آستانه خروج از ایران هستم و بگونه غافلگیرکننده ای یکهو در یک دیدار خصوصی با خامنه ای روبرو شدم که معلوم نبود چگونه برنامه ریزی شده بود و من از آن بی اطلاع بودم

khab.JPG

 

 درست همانگونه که در دومین باری که به قصد سفر به اتریش در فرودگاه بین المللی تهران بودم و به دلیل ممنوع الخروجی ام در نوبت اول به شدت نگران بودم، در خواب هم بخاطر نامشخص بودن احتمال خروجم دچار نگرانی بودم و در همان حالتی که چمدانم را در دست داشتم با خامنه ای روبرو شدم که روی همان صندلی همیشگی که سخنرانی می کند در اتاق کوچکی نشسته بود و من در مسیرم به سمت گیت فرودگاه به ناگاه از سمتی وارد اتاق شدم که از نیمرخ می دیدمش. یک لحظه بهت زده شدم که اصلاً چه باید بگویم؟ که در همان حال که روبرویش را نگاه می کرد با لحن مطمئنی خطاب به من گفت: «دارید میرید مراقب باشید!» اشاره اش به خودم در خارج از ایران بود. نه اینکه مثلاً سوانح احتمالی در سفر، بلکه مشکلاتی که ممکن است بخاطر بی توجهی مثل دردسرهایی که بابت ارتباط اشتباهم با جرثومه پان ایرانیست دچار شدم برایم پیش آید. همان یک جمله را به گونه ای گفت که معلوم بود که هم من را می شناسد و هم از برنامه سفر من مطلع است


اثری از من با نام «پیمان نامه» که در دومین سالگرد برجام اجرا کردم

 

همانگونه که توضیح داده ام، در آن برهه به واسطه به اوج رسیدن فشارهای سیاسی و اقتصادی که پیشاپیش پیش بینی می کردم، از بابت مخاطرات نظامی محتمل بسیار نگران بودم و در پاسخ گفتم: «شما مراقب باشیم.» و از شدت نگرانی بقضم شکست و زدم زیر گریه. اینکه پیشتر در این یادداشت خطاب به خامنه نوشته بودم که: «بیگمان روح بزرگ راستی جویان، کالبد سیمانی دروغ را در هم خواهد شکست.» اشاره ام به نگرانی ام بابت از هم گسستن شیرازه امور بواسطه نارضایتی عمومی ناشی از فشارهای اقتصادی پس از برجام بود.  برخلاف خامنه ای که توصیه اش به من برای مراقبت معطوف به خودم بود، درخواست من از خامنه ای برای مراقب بودن، مراقبت بابت مخاطرات پیش روی ایران بود. اما از آنجا که از شدت نگرانی بقضم شکست، دیگر نتوانستم بیشتر توضیح دهم. در همان حال که گریه کنان از پیش روی خامنه ای به سمت خروجی اتاق می گذشتم، برگه هایی که مربوط به بازداشت و ممنوع الخروجی ام بود را به سمتش گرفتم تا ببیند که علیرغم مشکلاتی که برایم پیش آمده است، همچنان مایل هستم که بتواند کشور را از این بحران نجات دهد. به برگه ها نگاهی نکرد و من با توجه به آنکه نزدیک پروازم بود و زمانی نداشتم به سمت خروجی اتاق که روبروی سمتی بود که وارد شده بودم رفتم

 

در همان حال که دیگر از پیش رویش گذشته بودم و در آستانه خروج از اتاق بودم یک جمله دیگر هم گفت: «درباره ایران هم تا چینی ها وارد نشده اند نگران نباشید.» به گونه ای گفت که مشخص بود که هم علت نگرانی من را متوجه شده است و هم خیالش از آن بابت آسوده بود و می خواست که من هم آرامش یابم؛ و من گریه کنان از اتاق خارج شدم

اثری از من که همزمان با خروج ترامپ از برجام در اینترنت منتشر کردم

 

با توجه به آنکه پیشاپیش گمان می کردم که برجام دوامی نخواهد یافت و در پی آن وضعیت نگران کننده متوجه ایران خواهد بود، یک کار اجرایی را بصورت ویدئویی آماده کرده بودم و بلافاصله پس از خروج ترامپ از برجام، آن را در اینترنت منتشر کردم که هم برای هنرمندانی که در این اثر همکاری کردند جالب بود و هم مورد توجه مخاطبان محدودمان واقع شد

 

تناسب مسئولیت و جایگاه اجتماعی

 

من اگر فعالیتهایی داشته ام و نقد و انتقادی مطرح کرده ام، مبتنی بر وظیفه ای بوده است که متناسب با جایگاهی که به عنوان عضوی از جامعه داشته ام و نیز توانایی هایی که در خود سراغ داشته ام برای خویش قائل بوده ام. از جمله خود را موظف می دیده ام که خواهان برگزاری انتخابات آزاد باشم و از اینرو بابت رد صلاحیت دکتر احمدی نژاد حتی مستقیماً به خود خامنه ای انتقاد کرده ام

psht b.JPG

اما اینکه وظیفه خامنه ای در این میان چیست موضوع دیگری است. از جمله در مورد همین انتخابات آزاد، وقتی می دانیم و تجربه کرده ایم که گروهی وجود دارند که هم از پشتوانه اقتصادی قوی برخوردار هستند و هم از طراحی های امنیتی بهره گیری می کنند و هم پشتشان به دولتهای غربی گرم است و درصورت شکست انتخاباتی کشور را به آشوب و التهاب می کشانند، وظیفه خامنه ای چیست؟ در چنین شرایطی وقتی از پشت بلندگو به دکتر احمدی نژاد توصیه می کند که در رقابت انتخاباتی شرکت نکند آیا به وظیفه اش در پیشگیری از بروز بحران سیاسی قابل پیش بینی در کشور عمل می کند و یا از مسئولیتش برای انتخابات آزاد شانه خالی می کند و خودرأیی و خودکامگی پیشه می کند؟ اینکه دکتر احمدی نژاد تصمیم می گیرد که در انتخاباتی که می دانسته است که رد صلاحیت خواهد شد نام نویسی کند در تناسب با مسئولیتی است که با توجه به جایگاه اجتماعی اش برای خویش قائل بوده است، اما اینکه مسئولیت خامنه ای در جایگاهی که دارد چه بوده است به خود او بر می گردد

azd.JPG

من به شخصه در جایگاهی که داشته ام خود را موظف می دیده ام که برای مطالبه انتخابات آزاد هرگونه مخاطره ای را به جان بپذیرم و مطالبه ام را صریحاً بیان کنم و از این بابت در برابر جامعه و نیز آیندگان قصوری مرتکب نشوم. اگر فعالیتی داشته ام، با هدف ایفای مسئولیت اجتماعی بوده است و نفع شخصی در آن نداشته ام. اگر هم اشتباهی در این راه مرتکب شده باشم ناشی از اشتباه در تشخیص وظیفه بوده است و از سر خصومت یا بدخواهی نبوده است. امیدوارم که دیگران از جمله خامنه ای نیز در ایفای مسئولیت اجتماعی اشان موفق بوده و همچنان باشند و همگی این چند صباح از زندگی را با سرافرازی به پایان بریم

The comments are closed.