این یادداشت را بنا داشتم تا به مناسبت آغاز سال 1403 بنویسم که بخاطر مشغله های متعدد شخصی به تأخیر افتاد، اما چرخ زمان که در رقم زدن روزگار درنگ ندارد، در این فاصله رویدادهای سرنوشت ساز دیگری را نیز حادث کرد. از جمله و مهمتر از همه عملیات وعده صادق جمهوری اسلامی ایران علیه تعدی رژیم صهیونستی و نیز سانحه بالگرد دولت که در ذیل همین نوشتار اشاره می کنم
درود باد بر این موکب خجسته، درود
پس از چند سال، دوباره فرارسیدن نوروز فرخنده را شادباش می گویم. پیش از همه به خودم که پس از چند سال دوباره می توانم از گرامی داشت این جشن بی مانند سرمست شوم، و بعد به آشنایانم که چند سالی شادباش نوروزی را از ایشان دریغ داشتم و البته به همه آنها که با نشاط این جشن پای بر خرمی زمین می کوبند
نگرانی از اجرای تحریمهای نفتی و بانکی اروپا و آمریکا در سال 90 و سپس روی کار آمدن دولت قفل و زنجیر در سال 92 و ننگ برجام در سال 94 و گمانه زنی درباره تداوم تحریمها پس از برجام و خون دل خوردن بابت نابسامانی های اقتصادی عموم مردم و هراس از احتمال خطرات مضاعفی چون حمله نظامی خارجی تا اندازه ای بر جان من گران بود که تاب توجه به امور ایران را نداشتم و به ناگزیر ترجیح دادم که از بهترین های ایران هم دل بکنم تا از ناخوشی های ایران جسم و جان نفرسایم. گذشت زمان هم نشان داد که نگرانی های من بابت هجوم فزاینده ابرهای محنت بر سر ایران و بارش سیل توفنده بلا بر قامت ایرانیان بلاوجه نبوده است و پس از آنکه مشخصاً در اوایل سال 96 اشاره کردم که دیگر نوروز را هم گرامی نخواهم داشت، بروز خشم عمومی در دی ماه همان سال و بعد در آبان سال 98 خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ کشور را خونین کرد و متعاقباً با خروج آمریکا از برجام، استیصال ایرانیان بواسطه بی تدبیری حاکمان در برابر فشار حداکثری بیگانگان، چشم انداز هول انگیزی را محتمل می نمود
البته در همین سالهایی هم که بر آن بودم تا روانم را از سنگینی محنت روزگار ایران در امان بدارم، باز هم از مهار دلبستگی های خویش ناتوان بودم و عنان اختیارم بر دوش ایفای مسئولیتی بود که در حد توانم بر خود مفروض می دیدم. از جمله اینکه نامه هایی در انتقاد به آیت الله خامنه ای (یک / دوم) منتشر کردم و نیز نگرانی هایم را در قالب کارهای هنری ابراز داشتم
از نگاه من با روی دادن عملیات طوفان الأقصی در فلسطین، آن مرحله از رویارویی ایران با غرب پایان یافت و امروز در مرحله دیگری هستیم که پیروزی کاملاً محتمل در این جبهه، حتی می تواند ناکامی ناپذیرفتنی مرحله پیش را جبران کند و از اینرو هم به حکم وظیفه و هم بنا به میل قلبی مایل هستم که در این کارزار در حد بضاعت همراهی کنم. به همین خاطر پس از نوروز 95، امسال برای نخستین بار دوباره نوروز را به آشنایانم شادباش گفتم و همچنین در تماسها و گفتگوهای اینترنتی، نسبت به مرحله سرنوشت ساز جدیدی که در آن هستیم و نیز خطاها و اشتباهاتی که در مرحله گذشته باعث ننگ برجام و مصائب پس از برجام شد توضیح دادم. یک شکست تاریخی در قالب برجام و یک مقاومت جانانه در شرایط پس از برجام حاصل کار در دور پیشین از رویارویی مان با غرب بود. شکستی که کاملاً میسر بود تا بر قامت تاریخ ایران زخم نزند و مقاومت شگرفی که روا نبود تا بر گرده ایرانیان تحمیل گردد
اینکه چه عواملی باعث شد تا ایران در شرایط وخیم پس از برجام تاب بیاورد و فضاحت آن شکست را به طلیعه پیروزی دیگری در محور مقاومت برساند، لازم به تحلیل و تبیین است. اما در اشاره ای کوتاه، این مقاومت را در امتداد اراده ای می دانم که درست پس از برجام تصمیم به آزمایشهای موشکی گرفت. من به شخصه چنین مقاومتی را گمان نمی کردم، چرا که در صورت چنین اراده ای، منطقاً نمی بایست تصویب تحریمهای سال 90 به از سر گیری مذاکرات منجر می شد و جدا از مذاکرات رسمی شورای عالی امنیت ملی با طرفهای اروپایی، زمینه سازی برای مذاکرات یواشکی با کدخدا هم در مسقط صورت می گرفت. بر همین پایه و از آنجا که تداوم فشار تحریمها حتی پس از برجام را پیش بینی می کردم، بروز نارضایتی های عمومی را بسیار محتمل می دیدم و به شدت نگران آن بودم که فشار اقتصادی و نارضایتی به فروپاشی اجتماعی بکشد و یا فرصت مغتنمی برای مداخلات نظامی در اختیار بیگانگان قرار دهد. همانگونه که واکاوی زمینه هایی که به ننگ برجام انجامید برای جلوگیری از تکرار چنین عبرتی ضروری است، بررسی مقاومت جانانه ای که پس از برجام صورت گرفت نیز حائز اهمیت ویژه ای است
به روی آب نگه کن که از تطاول باد
چنان بود که گه مسکنت جبین یهود
گفتگوهای نوروزی ام با آشنایم از طریق اینترنت با تأکید بر مسأله فلسطین
در پی جنایتهای اخیر صهیونیست ها در غزه، اقدام عملی نظامی از سوی ایران در پشتیبانی از فلسطینیان را لازم می دانستم. با آغاز سال 1403 هم که برای شادباش نوروزی در ارتباطات اینترنتی شبانه با آشنایانم صحبت می کردم، بر ضرورت ایستادگی و پایداری در این مرحله اشاره می کردم تا دوباره کار به شرایط برجام نکشد. تا اینکه کار به عملیات وعده صادق کشید. تا پیش از آن، دل انگیزترین نوایی که شنیده بودم، بانگ الله اکبر رزمندگان فلسطینی بود که هنگام معدوم کردن ادوات و نفرات رژیم صهیونیستی پژواک می یافت. اما غریو الله اکبر مردم فلسطین هنگامی که موشکهای ایرانی را در مسیر اصابت به سرزمینهای اشغالی بر فراز آسمان بالای سرشان می دیدند، قلبم را از شوق مالامال کرد؛ و چه نیکو که بانگ شعف فلسطینیان با فریاد «لبیک یا حسین» و «یا امام علی» همراه بود
تو راست معجزه در کف ز ساحران مهراس
عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
پیشتر نوشته بودم که در روزهایی که بخاطر تداوم تحریمها حتی پس از برجام، از احتمال حمله نظامی خارجی به ایران به شدت نگران بودم، شبی خواب خامنه ای را دیدم که خطاب به من گفت: «درباره ایران نگران نباشید.» در جریان عملیات وعده صادق روشن شد که خوشبختانه از نظر دفاع نظامی از کشور هیچ جای نگرانی وجود ندارد. حتی متحدین غربی رژیم صهیونیستی همگی در تلاش برای دفاع از آن بودند و پس از پایان عملیات ایران، اقدامات سیاسی پیگیرانه ای برای جلوگیری از واکنش رژیم صهیونیستی ترتیب دادند
همزمان با عملیان وعده صادق، ابیاتی از شاهنامه را می خواندم
ابیاتی از نامه یزدگرد به مرزداران ایران و نیز ابیاتی از زبان خسروپرویز درباره جنگ در بیت المقدس
شب عملیات که تا پاسی از بامداد ادامه داشت، با هیجان زیادی اخبار را دنبال می کردم و بلافصله در حساب اینستاگرامم ابیاتی از فردوسی را بازخواندم تا در حد بضاعت همسویی ام را با این اقدام ابراز کرده باشم و نیز آشنایم را به پایداری و ایستادگی در این عرصه فراخوانم. به ویژه آنکه ممکن بود که عملیات به همان یک مورد محدود نباشد و چه بسا به یک زد و خورد دامنه دار حتی در سطح منطقه بینجامد
شوخی ام پیش از شروع عملیات وعده صادق
هنگامی که در این یادداشت توضیح می دادم که چرا انقلاب 57 را انقلاب اسلامی می دانم و چرا آن انقلاب و جمهوری اسلامی برآمده از آن را تأیید می کنم، در پایان اشاره کرده بودم که این دیدگاه من در صورتی است که جمهوری اسلامی ایران در این فقره از مسأله فلسطین و این مورد از رویارویی با غرب تا آخر خط ایستادگی کند و باز مثل مسأله هسته ای کوتاه نیاید. عملیات وعده صادق انتظاراتم را به غایت تأمین کرد. اتفاقاً آنچنان نسبت به ضرورت واکنش نظامی ایران و نیز کامیابی آن آسوده خاطر بودم که پیش از شروع عملیات چشم به راه آن بودم و درباره آن شوخی می کردم
به طرف مرز بر آن لاله های نشکفته
چنان بود که سر نیزه های خون آلود
واقعه دیگری که در این سال تا به امروز روی داده است، حادثه ناگوار بالگرد دولت می باشد که در پی آن رییس جمهور و وزیر خارجه ارجمند در حین انجام وظیفه برای خدمت به کشور جان بر سر پیمان نهادند. از آنجا که پس از ننگ جانگاه برجام ترجیحاً از پیگیری امور ایران دوری می جستم، شناخت چندانی از کارگزاران اجرایی و عوامل حکومتی در سالهای اخیر ندارم، اما در پی جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، موضعگیری های شهید امیرعبداللهیان را بسیار ارزنده یافتم. تا جایی که با توجه به پیشینه وزیران خارجه ایران، چنین مواضعی را فراتر از انتظار می دیدم. از این رو بابت شهادت این شخص ارزشمند به راستی متأثر شدم. مطابق انتظار هم وقایعی از این دست با انبساط خاطر شرم آور و کراهت بار اصلاحچیان همراه بود